چکیده:
همه کشورهای جهان به طور معمول از «رئیس کشور» برخوردار هستند. بسته به شکل نظام سیاسی که ممکن است نظام جمهوری باشد یا نظام پادشاهی، رئیس کشور ممکن است «رئیسجمهور» خوانده شود و یا عنوان او «پادشاه» باشد. اکنون، موضوع این است که روسای کشورهای مختلف با عناوین مختلف جایگاه و نقشهای متفاوتی دارند. یعنی در برخی کشورها، یک رئیس کشور کاملا قدرتمند و برخوردار از جایگاه و نقش اجرایی واقعی وجود دارد و برعکس، در برخی دیگر از کشورها رئیس کشور تنها برخوردار از یک جایگاه و نقش تشریفاتی و غیر اجرایی است. اکنون سوال این است که سبب این تفاوت در جایگاه چیست؟ در این مقاله بیان میشود که این تفاوت میان جایگاه روسای کشورهای مختلف صرفا ناشی از اختیارات رئیس کشور نیست. یعنی جایگاه و «قدرت» رئیس کشور معادل «اختیارات» رئیس کشور نیست. بنابراین، جایگاه و قدرت رئیس کشور برآیند و محصول مجموعهای از عوامل حقوقی نظیر شیوه انتخاب و غیرحقوقی همچون ویژگیهای شخصیت است که اختیارات رئیس کشور یکی از این عناصر است.
خلاصه ماشینی:
اما آیا میتوان جایگاه و قدرت رئیس کشور در نظام حقـوق اساسـی را تنهـا وابسـته بـه اختیارات وی دانست ؟ برای دست یابی به پاسخ این سؤال ، باید دانسـت کـه جایگـاه و قـدرت رئیس کشور حاصل جمع چه عناصری است و به عبارت دیگر، باید مؤلفـه هـای تعیـین کننـده جایگاه رئیس کشور را شناخت .
در کشورهای جمهوری دارای نظام حزبی، اینکه حزب متبوع رئیس کشور در پارلمان چه وضعیتی دارد، تأثیر غیر قابل انکاری بر جایگاه او دارد: اگر حزبی کـه رئـیس کشـور عضـو آن است ، اکثریت پارلمان را در اختیار داشته باشد، سبب تقویـت موقعیـت سیاسـی او و بـه تبـع ، –––––––––––––––––––––––––––––––– 1.
اگر فرهنگ سیاسی را در ساده ترین عبارت ، نوع نگاه مردم نسبت بـه قـدرت و سیاسـت بدانیم ، شاید اولین محصول آن افکار عمومی باشد، محصولی که بیتردیـد بـر جایگـاه رئـیس کشور مؤثر است ؛ به این معنا که افکار عمومی به هر میزان که با رئیس کشور همراه باشـد، بـه همان اندازه به تقویت قدرت رئیس کشور و در نتیجه ، به ارتقای جایگاه او کمک میکند.
Non-Executive Head of State رئیس کشور در نظام های حقوق اساسی، استقلال و یا وابستگی رئیس کشور به قوه مقننه و یـا به عبارت دیگر، وجود و یا عدم مسئولیت سیاسی او در برابر پارلمان است .