چکیده:
تملک دیگر واحدها عمدتا با اندیشه تفوق بر رقبا صورت میگیرد. با این وجود، گاه جریان آنها آثاری مخرب در پی خواهد داشت. آثاری که ادارهکنندگان بازارها را ناگزیر به اتخاذ سیاستهایی رقابتی و اعمال راهبردی تخصصی خواهد کرد. در تمامی نظامها آنچه مبنای جهتدهی مراجع رقابت در رابطه با تملکها محسوب میشود و کیفیت عملکرد آنان را در این خصوص تعیین میکند، راهبرد (سیاست) مورد پذیرش آنها در مواجهه با مصادیق مخرب تملکها است. هر آنچه این سیاستها کارایی بیشتری داشته باشند و از مبنایی دقیقتر برخوردار باشند، نظارت بر تملکها نتایج مطلوبتری خواهند داشت. حال، پرسش اصلی آن است که کنترل رقابتی تملکها با تاکید بر چه راهبردی باید صورت گیرد تا در پی آن، نتایج مطلوبتری حاصل شود؟ آنچه هدف اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد، ارائه مناسبترین راهبرد و ترسیم مطلوبترین معیار جهت کنترل رقابتی تملکها است. مقاله حاضر میکوشد با استفاده از منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، با تعمق در رهیافتهای متفاوت مطروحه در حقوق رقابت آمریکا و اتحادیه اروپا، ضمن تطبیق آنها با رویکردهای حقوق ایران، راهبردی مطلوب را برای مواجهه با تملکها ارائه دهد و شاخصی کارآمد را برای کنترل آنها ترسیم کند. مطلوبترین راهبرد و کارآمدترین سیاست را باید رویکردی دانست که ضمن توجه به تفاوتهای ساختاری تملکها با ادغامها، امکان نظارتی دقیق را بر تمامی جنبههای وجودی آن مهیا سازد. از این رو به منظور کنترل تملکها راهبردی را میتوان مطلوب دانست که از جامعیت لازم برخوردار باشد. به طوری که تمامی زمینههای وجودی آنان را در برگیرد و تنها بر بعدی خاص از زوایای مخل رقابت آنها نظیر تقویت موقعیت مسلط، متمرکز نشود.
خلاصه ماشینی:
حـال ، پرسـش اصـلی آن اسـت کـه کنترل رقابتی تملک ها با تأکید بر چه راهبردی باید صـورت گیـرد تـا در پـی آن ، نتایج مطلوب تری حاصل شود؟ آنچه هدف اصلی این پژوهش را تشکیل میدهـد، ارائه مناسب ترین راهبرد و ترسیم مطلوب ترین معیار جهت کنترل رقابتی تملک هـا است .
هنگامی که از راهبرد کنترل تملک ها سخن به میان میآید، مقصود از آن مجموعـه ای از تدابیر است که با هدف احراز دامنه ممنوع تملک ها و کنتـرل آثـار مخـرب آن هـا بکـار گرفته خواهد شد؛ معیارها و شاخصه های تعریـف شـده ای کـه شـیوه عملکـرد مراجـع رقابت را در هر نظامی تعیـین مـیکننـد.
بر این اساس ، این طور تصور میشـود کـه ادغـام هـا و تملک ها را باید موضوعاتی واحد قلمداد کرد؛ زیرا آنچه خصیصه اصلی در ادغـام هـا را تشکیل میدهد، وجود نوعی اتحاد میان بنگاه های موضوع آن (شـرکت ادغـام کننـده و واحدهای ادغام شونده ) است ؛ اتحادی که صورت دیگری از آن نیز در تملک ها هـم بـه چشم می خورد.
بر این اساس ، امروزه دیگر با شرکت های تملک کننده تنها به این علـت که موقعیتی انحصاری دارند مقابله نخواهد شد، زیرا انحصـارات مـادامی کـه مصـادیقی نامطلوب قلمداد نشوند، محدودیتی اساسی را در جریان رقابت ایجاد نخواهند کـرد.
بـر ایـن اساس ، شرکت تملک کننده باید چنان موقعیتی را تحصیل کند که بحران های موجود در بازار، اثر چندانی بر نحوه عملکرد وی نداشته باشد، زیرا چنین شرکتی نه تنهـا متـأثر از شرایط نخواهد بود، بلکه به سادگی قادر است تا تمامی تعـاملات بازرگـانی را بـه میـل خود کنترل کند )٨٧٨ :٢٠١٦ ,Jones(.