چکیده:
هنگامی که گسستی در جامعه به وجود میآید، این بحران باید به نحوی در قالب بازنمایی حل شود. نوشتههای روی سکهها یک جریان مداوم در طول تاریخ بوده، که در هر دوره تغییرات خاص خود را داشته است. این تغییرات بالطبع متاثر از نگرش سیاسی و مذهبی فرمانروایانی بوده که در امر سکهها دخالت داشته اند.
در اوایل قرن دهم هجری شاه اسماعیل، حکومت مرکزی و قدرتمند صفویه را بنیان نهاد و مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام نمود. نکته بسیار مهم در این دوران تغییر بسیار معنادار مضامین و هویت سکههای صفوی است. نقش بستن نام پادشاهان صفوی، القاب و جملاتی در وصف ارادت و وابستگی آنان به خاندان نبوت و امامت اطهارD است؛ اما با حمله افغانها و تصرف اصفهان به دست آنها، ابتدا محمود افغان و سپس اشرف افغان به سلطنت رسیدند. با روی کار آمدن این دو حاکم سنی مذهب تغییر اساسی در کلمات و عبارات سکهها بهوجود آمد. اما پس برافتادن حکومت غلجاییها در ایران، فرمانروایان متاخر صفویه بار دیگر از اشعار مذهبی و عبارات شیعی در جهت اثبات ارادت به خاندان نبوت و ائمه اطهارD را در سکهها به کار بردند و خود را وابسته آنان نامیدند.
مساله این پژوهش بررسی محتوای سکههای دوره افغانهای غلزایی به عنوان دورهای پرتنش از منظر بحران مشروعیت و اندیشههای مذهبی و جایگاه سکه به عنوان بازتاب و انتقال این مفاهیم و تحول آنها است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که این تغییر بر روی سکهها پس ازدو قرن حکومت شیعه مذهب صفویه زده شد، نکتهی بسیار مهم از لحاظ تقابل مذهبی در این مقطع تاریخی است و آثار هنری و به طور خاص سکههای این دوران میتواند نمایشگر ظهور مضامین و نشانههای جدید باشد. هدف پژوهش این است که با شیوه ترکیبی میدانی و کتابخانهای و به روش تاریخی – تحلیلی به بررسی سیر تحول مضامین وشعائر مذهبی، نگرش حکمرانان افاغنه غلزائی از نقر این شعائر و بازشناسی آنها با یکدیگر پرداخت.