چکیده:
نقد پسااستعماری که در ادامۀ نقد پساساختارگرایی ظاهر شد، بر آن است تا راههای متنوّعی را که امپریالیسم و قدرت استعماری برای اعمال فشار و تحکّم در پیش میگیرند، فاش کند؛ فشارهایی که نهتنها از طریق ستم مستقیم نژادی، طبقاتی یا جنسیتی در نظام خودکامة استعماری که از مسیر ادبیّات، هنر و رسانه اعمال میشوند. ماهیّت واکنش به استعمارگری یکسان نیست؛ درست همانگونه که خود فرایند استعمارگری در هر منطقه شکل منحصربهفردی دارد. در نوشتار پیش رو سعی بر آن است که با مبنا قراردادن رمان عربی موسم هجرت به شمال اثر طیّب صالح نویسندۀ سودانی و رمان سووشون نوشتۀ سیمین دانشور در ادبیّات فارسی به بررسی تطبیقی دو رمان نه ازنظر تأثیر و تأثّر، بلکه ازحیث نحوۀ بازتاب استعمار در این آثار با توجّه به نظریّة پسااستعماری پرداخته شود. نکتة قابل فهم و اثبات اینکه جامعة توصیفشده در هر دو رمان تحت تأثیر استعمار انگلیس قرار گرفته است. در رمان طیّب صالح حضور مستقیم انگلیس و در رمان دانشور خزش پنهانی، آرام و بیصدای فرهنگ غرب در زندگی مردم مشاهده میشود؛ امّا نقطة اشتراک در هردو رمان، مقاومت ضدّ استعماری است. زری در رمان دانشور و مصطفی در رمان طیّب صالح نمونة کاملی از شخصیّتهای مورد مطالعۀ نقد پسااستعماری هستند. تقلید، دیگری، اروپامحوری، فرودست، نژاد، جنسیت و... از مفاهیم بارز نقد پسااستعماری بهشمار میروند که در هر دو رمان قابل بررسی و تحلیل نمونهای هستند.
خلاصه ماشینی:
در نوشتار پیش رو سعی بر آن است که با مبنا قراردادن رمان عربی موسم هجرت به شمال اثر طیب صالح نویسندۀ سودانی و رمان سووشون نوشتۀ سیمین دانشور در ادبیات فارسی به بررسی تطبیقی دو رمان نه ازنظر تأثیر و تأثر، بلکه ازحیث نحوۀ بازتاب استعمار در این آثار با توجه به نظریة پسااستعماری پرداخته شود.
اهمیت مطالعات فرهنگی در دنیای پس از استعمار و امپریالیسم فرهنگی، نگارندگان مقالۀ پیش رو را بر آن داشت تا از این منظر یکی از مهمترین رمانهای معاصر ادبیات فارسی را در کنار شاخصترین رمان پسااستعماری جهان بررسی و تحلیل کنند.
این رمان برساختن مفهوم من/ دیگری (مرکز/ حاشیه) را در وهلۀ اول برآیند شرایط ناهمسان جنوب و شمال (شرق و غرب) میداند؛ بهعبارت دیگر تا زمانی که جنوب (شرق) در عقبماندگی اقتصادی و فرهنگیاش - که تصویر برهنه و وحشتناک آن در طول داستان دیده میشود - غوطهور است، تلاش برای وارونهسازی جایگاه «مرکز» با «حاشیه» (راهکار مصطفی سعید) و یا محو و الغای کلی آن (راهکار راوی) راهی جز ناکامی و شکست نخواهد داشت (ر.
با توجه به بررسیهای انجامشده براساس مفاهیم بنیادین نظریة پسااستعماری، دو رمان سووشون و موسم هجرت به شمال ازنظر برخورداری از برخی ویژگیها و مفاهیم، مشترک و ازنظر برخی دیگر منحصربهفرد بودند؛ برای مثال مفاهیمی ازقبیل دیگری، اروپامحوری، تقلید، فرودست و زبان در هر دو رمان نمود یافته، اما مفهومی چون جنسیت در رمان طیب صالح به چالش کشیده شده است؛ ولی در رمان سووشون به این موضوع پرداخته نشده، درعوض مقاومت شخصیت پسااستعماری در داستان سیمین دانشور بیشتر بازتاب یافته است.