چکیده:
ازجمله عواملی که در زمینه رشد و توسعه اقتصادی توجه بسیاری از اقتصاددانان را در سالهای اخیر به خود جلب کرده است، اقتصاد دانشبنیان است. اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که بهطور مستقیم براساس تولید، توزیع و مصرف دانش و اطلاعات قرارگرفته باشد. در این خصوص مدیریت دانش و امنیت اقتصادی موجب تحقق و شکلگیری اقتصاد دانشبنیان بهعنوان موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی میگردد. پژوهش حاضر با اذعان به موضوع بالا و با هدف "ارائه مدل تاثیر مدیریت دانش و امنیت اقتصادی بر اقتصاد دانشبنیان" نوشته شده و سعی در بررسی میزان تاثیر مدیریت دانش و امنیت اقتصادی بر اقتصاد دانشبنیان دارد. این پژوهش با روش توصیفی- پیمایشی صورت گرفته و مشارکتکنندگان آن بهصورت هدفمند انتخاب شدهاند و کسانی بودند که علاوه بر آشنایی با مدیریت دانش و امنیت اقتصادی با اقتصاد دانشبنیان و وضعیت و شرایط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران آشنا بودهاند. 230 نفر با شرایط بالا شناسایی و بر اساس جدول مورگان تعداد 140 نفر بهعنوان نمونه آماری برگزیده شدند. برای پاسخ به سوالهای پژوهش از یک پرسشنامه محققساخته متشکل از 44 سوال استفاده شد که پایایی آن توسط نرمافزار اسپیاساس، 994/0 محاسبه گردید و به دلیل نرمال بودن دادهها از آزمون تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرمافزار لیزرل هره گرفته شد که نتایج آن به این قرار است: مدیریت دانش 65% و امنیت اقتصادی 36% بر اقتصاد دانشبنیان تاثیر دارد
خلاصه ماشینی:
برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از یک پرسشنامه محققساخته متشکل از 44 سؤال استفاده شد که پایایی آن توسط نرمافزار اسپیاساس، 994/0 محاسبه گردید و به دلیل نرمال بودن دادهها از آزمون تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرمافزار لیزرل هره گرفته شد که نتایج آن به این قرار است: مدیریت دانش 65% و امنیت اقتصادی 36% بر اقتصاد دانشبنیان تأثیر دارد.
بههرحال بدیهی است که امروزه دانش بهعنوان یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی به شمار میآید؛ زیرا اولا فرایند تولید، تأثیرپذیری زیادی از سطح دانشپایگی اقتصاد دارد و ارتقای سطح دانایی میتواند مدیریت بنگاه را کارآمدتر کند، روشهای مرسوم در فرایند تولید را بهینه نماید، سازمانها و تشکیلات را اثربخشتر Hillman Asia – Pacific Economic Cooperation (APEC) ICT کند و ارتقای کیفیت محصولات و انطباق بیشتر محصولات با نیازها و سلیقه مصرفکنندگان را در پی داشته باشد و ثانیا دانش بهعنوان یک کالای عمومی محسوب میگردد؛ زیرا میتوان دانش را بدون کاهش و استهلاک با دیگران به مشارکت گذاشت و این مشخصه منحصربهفرد برای این کالای عمومی محسوب میشود که برخلاف سایر کالاهای فیزیکی (مثل سرمایه، داراییهای مادی و منابع طبیعی) استفاده از آن کمیت آن را نمیکاهد و میتوان از آن بارها استفاده کرد (ناظمان و اسلامیفر، 1389: 184).
شاخص بعدی ریشه میانگین مربعات خطای برآورد است که باید کمتر از 08/0 باشد و در این مدل برابر با 075/0 است که در محدوده قابلقبول قرارگرفته است؛ بنابراین با توجه بهکل شاخصهای محاسبهشده میتوان گفت که مدل تأثیر مدیریت دانش و امنیت اقتصادی بر اقتصاد دانشبنیان برازش مناسبی دارد.