چکیده:
سعدی خداوندگار زبان و ادب فارسی است که با خلق آثار ماندگار
خویش جاودانه بر جهانیان نهاده است. از زمان انتشار آشارش
تاکنون پیوسته مورد توجه و اقبال شاعران و نویسندگان بسیاری بوده
است. شاعران معاصر نامی ما از او بهره بردهاند چنانکه اخوان ثالث.
هم از جهت گزیتش واژگان و هم از نظر سیاق سرایش اشعار و وزن و
قافیه از او پذیرفته است. نویسنده در این مقاله میکوشد تا پارهای
از این تاثیرات را تبیین نماید.
خلاصه ماشینی:
امروزه اگر برای اشعار شکسپیر یا دانته و هومر تفاسیر بسیار نوشته میشود، به واسطه آن است که این اشعار مثل شعر حافظ و سعدی، در زبان و زندگی مردم زیستگاهی وسیع نداشته است، اما سعدی و حافظ و خیام و مولوی و...
اما هنگامی عظمت سعدی آشکار خواهد شد که بدانیم شعرای امروز و شاعران مدرن سبک نیمایی و حتی بزرگترین آن شاعران، یعنی اخوان ثالث هم تأثیراتی از سخن سعدی پذیرفته و گاهی سیمای سخنش را، از در کلام دری از این شاعر جاودانی به زیورهایی آراسته است دلپسند و خاطرنواز.
به امرش وجود از عدم نقش بست که داند جز او کردن از نیست هست؟ (سعدی، 1385: 306-305) و اخوان چنین به نام خداوند آغاز میکند: به نام خدای جهانآفرین زمین آفرین، آسمان آفرین بزرگ آفرینندة بود و هست که بالاتر از دست او نیست دست (اخوان ثالث، 1368: 281) از این مقدمه، که باز جای گفتن میداشت، بگذریم مراد ما از تأثیر سعدی بر اشعار مدرن اخوان است.
البته اخوان در سرودن سخن ساده، به ایرج نیز التفات داشته و در بعضی آثارش اشعار و افکار و سبک او را ستوده است، اما باید دانست، ایرج نیز از شاگردان شیوة شورانگیز سعدی است.
بیگمان، ذهن آمیخته اخوان به مختصات سخن استادان شعر کلاسیک فارغ از ابداعات و سبک سخنسرایی سعدی نبوده است.
سعدی کلماتی را که با حروف مشترک آغاز میشوند، به صورت مترادفاتی غیرمتصنعانه التزام میکرده است: خورشید خجل ماند، قیامت و قامت، منظر مطبوع، باغ بهشت بگشودند، یا: هر که دلآرام دید، از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص، هر که در این دام رفت (سعدی، 1385: 611) اخوان نیز آهنگ الفاظ را با التزام مترادفاتی آنچنان مطبوع میسازد: