چکیده:
قصههای کوتاه سعدی نه تنها از حیث زبان و ساخت دارای اهمیت بلکه
موجودیت آنهاء اندیشه و ذوق سعدی را به صورت عینی به ما نشان میدهد. یکی از
مهمترین زمینههای ذوق و هنر سعدی در خلق آشارش نمود میپاید که از ذوق و
اندیشه او با ما سخن میگوید. زمینههای اجتماعی و روانی یکی از عواملی است که
منجر به خلق قصههای کوتاه در کلام سعدی شده است. دوران کودکی» حضور در
نظامیه» پیشة واعظی» پیشة قصاصی» بهرهگیری از قرآن و حدیث و سنت. آشنایی با
آدب عرب و ادب غنی فارسی از عواملی هستند که در تکوین قصهگویی سعدی نقشی
بسزا داشته و در این مقاله مورد بحث و بررسی واقع شدهاند.
خلاصه ماشینی:
اگر به حکایات او مراجعه کنید، درخواهید یافت که وی بیش از پنجاه مرتبه از خاطراتی یاد کرده که در کودکی با آنها روبهرو شده است: همی یادم آید ز عهد صغر* که عیدی برون آمدم با پدر* به بازیچه مشغول مردم شدم* در آشوب خلق از پدر گم شدم* برآوردم از هول و دهشت خروش* پدر ناگهانم بمالید گوش* که: ای شوخ چشم، آخرت چند بار* بگفتم که دستم ز دامن مدار!* به تنها نداند شدن طفل خرد* که مشکل توان راه نادیده برد* تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر* برو دامن راهدانان بگیر* مکن با فرومایه مردم نشست* چو کردی ز هیبت فروشوی دست* به فتراک پاکان درآویز چنگ* که عارف ندارد ز دریوزه ننگ* مریدان به قوت ز طفلان کمند* مشایخ چو دیوار مستحکمند* بیاموز رفتار از آن طفل خرد* که چون استعانت به دیوار برد* ز زنجیر ناپارسایان برست* که در حلقة پارسایان نشست* اگر حاجتی داری این حلقه گیر* که سلطان ندارد از این در گزیر* برو خوشهچین باش سعدی صفت* که گرد آوری خرمن معرفت* الا ای مقیمان محراب انس* که فردا نشینید بر خوان قدس* متابید روی از گدایان خیل* که صاحب مروت نراند طفیل* کنون با خرد باید انباز گشت* که فردا نماند ره بازگشت* (سعدی، 1385: 502) و در حکایتی دیگر، به صورت گذرا به شرح دوران کودکی خویش میپردازد: مرا باشد از درد طفلان خبر* که در طفلی از سر برفتم پدر* (همان: 358) «یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز.