چکیده:
سلفیان و وهابیان «استغاثه» را به عنوانهای مختلفی مانند شرک، بدعت و غلو، حرام میدانند و عامل به آن را محکوم میکنند و در این راستا، به دلایلی روی آوردهاند که با قرآن و روایات اهلسنت متعارض است. لذا این نوشتار با تکیه بر آیات قرآن و روایات صحیح و معتبر اهلسنت اثبات میکند که ادعای سلفیان در تحریم تمام مصادیق استغاثه به غیر الله، یا منحصر کردن جواز آن در برخی مصادیق مثل استغاثه از افراد زنده و در کارهای مقدور، قابلقبول نیست و آنان نتوانستهاند در این خصوص، به دلیل محکمی دست یابند و همچنین نه «نقل» دیدگاه آنها را تایید میکند و نه «عقل». در ضمن، از آنجا که در طول تاریخ، دیدگاههای سلفیان در زمینههای مختلف دستخوش تغییراتی شده است، این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی صرفا به جمعآوری و نقد سلفیان معاصر در موضوع استغاثه میپردازد.
خلاصه ماشینی:
لذا این نوشتار با تکیه بر آیات قرآن و روایات صحیح و معتبر اهلسنت اثبات میکند که ادعای سلفیان در تحریم تمام مصادیق استغاثه به غیر الله، یا منحصر کردن جواز آن در برخی مصادیق مثل استغاثه از افراد زنده و در کارهای مقدور، قابلقبول نیست و آنان نتوانستهاند در این خصوص، به دلیل محکمی دست یابند و همچنین نه «نقل» دیدگاه آنها را تأیید میکند و نه «عقل».
هدف از این نوشتار، اثبات مشروعیت استغاثه به غیر الله با تکیه بر قرآن کریم و احادیث صحیح و مقبول اهلسنت، و ابطال ادعای سلفیان در این خصوص است؛ ولی از آنجا که در طول تاریخ، سلفیت همواره با تغییرات گوناگونی در قسمتهای ایدئولوژی و استراتژی مواجه بوده است، در این نوشتار صرفا به دیدگاههای سلفیان معاصر پرداخته میشود؛ یعنی سلفیانی که حدودا در ابتدای قرن پانزدهم هجری زنده بودهاند.
ضمن اینکه نقدی اجمالی نیز بر آن وارد است و آن این است که حدیث مورداستناد آنها در نقد استغاثه، مبنی بر اینکه رسول خدا(ص) استغاثه از خود را نفی نموده و آن را منحصر در خدا دانستهاند، قابلاستناد نیست؛ چراکه آیات و روایاتی در جواز استغاثه به غیر الله وجود دارد که از همۀ آنها مهمتر، آیۀ استغاثۀ شیعۀ حضرت موسی(ع) به آن حضرت است.
ادعای بعدی آنان نیز غلو بودن استغاثه به غیر الله است؛ یعنی گفتهاند کسی که این عمل را انجام میدهد، گویا مخلوق را با خالق همرتبه قرار داده است.