چکیده:
مقاله حاضر با هدف معرفی برخی گرایشهای فمینیستی در کشورهای اسلامی نزد افرادی چون مرنیسی، احمد و الحبری در باب حکمرانی خوب، از منظر گفتمان نوگرایی اسلامی به نقد و بررسی اندیشههای آنها میپردازد. این گرایشها ذیل جریان بزرگتر متجددین جای میگیرند. به زعم آنها احکام اسلامی ماهیتی تاریخی دارند و بزرگترین مانع حضور زنان در اجتماع و به تبع تنزل شاخصهای حکمرانی خوب در کشورهای اسلامی محسوب میشوند. لذا معتقدند با بازتفسیر دوباره ی نص اسلامی، میتوان شرایط مناسبی برای تغییر بسیاری از احکام اسلام ناظر بر امور زنان پیدا کرد. در همین راستا، پرسش اصلی در این مقاله این است که چه نقدهایی بر خوانش گرایش فمینیستی در کشورهای اسلامی از حکمرانی خوب وجود دارد؟ با توجه به دادههای موجود، به نظر میرسد که نوع تلقی آنان از حکمرانی خوب مبتنی بر مطالعهای ناقص، پیشداوری و بیتوجه به بسترهای فرهنگی است. در مقاله ی پیش رو به روش گفتمانی، پس از بررسی آثار سه تن از برجستهترین نظریهپردازان در این حوزه، خوانش آنان از نگاه نوگرایان دینی مورد ارزیابی قرار میگیرد و نهایتا روند تسهیل حکمرانی خوب در ایران با توجه به ارزیابی نوگرایان دینی بیان میشود.
خلاصه ماشینی:
البتـه توافـق عمومـی بـر سـر معنـای آن وجـود نـدارد و حتـی در هـر دهـه ، معنـای آن متفـاوت بـوده و معنـای ثابتـی نـدارد؛ امـا در مجمـوع میتـوان ایـن مفهوم را بـه معنای ادارهی جامعـه توسـط مـردم در راسـتای ریشـه کن کـردن فقـر و دسـت یابی بـه توسـعه ی پایـدار در نظـر گرفـت (الوانـی، ۱۳۸۶: ۱۹) کـه بـر شـاخص هایی همچـون کنترل فسـاد، شـفافیت ، پاسـخ گویی، برابـری شـهروندان در برابـر قانون، مبـارزه با تبعیض و اسـتفاده از تمـام نیروهـای اجتماعـی اعـم از زنان و مـردان در پروسـه های خـرد و کلان تصمیم گیری، حاکمیـت قانـون، عدالـت ، مسـئولیت پذیری، کارآیـی و اثربخشـی تأکیـد دارد.
در نتیجـه ی مطالعات تحقیقـی و بررسـی شـاخص های مطرحشـده از سـوی اندیشـمندان در ایـن حـوزه، دو شـاخص حضـور زنـان در اجتمـاع و سـپردن امـور سیاسـی بـه آنـان به منزلـه ی مؤلفه هـای مهـم کـه بـر رونـد حکمرانـی خـوب نیـز مؤثرنـد (٢٠٠٧ T)UNDP مشـخص شـده اسـت کـه بـه مسـائلی همچـون برابـری جنسـیتی، رفـع شـکافهای موجـود و مسـائلی از ایـن قبیـل بیشـتر نظـر دارد.
آنـان بـه دنبـال یافتـن پاسـخی بـرای برخـی از احـکام زنـان در قـرآن هسـتند کـه مطابقتـی بـا فهـم مدرنیتـه نـدارد و برابـری جنسیتی-انسـانی و عدالـت اجتماعـی که ریشـه در اصـول قرآنـی دارد را بازتعریف و عمل و اندیشـه های پدرسـالارانه ای را کـه به زعـم آنهـا در جوامع اسـلامی منجر بـه حذف نیمی از نیروهـای جامعـه از عرصه هـای مختلف سیاسـی اجتماعی شـده اسـت ، مـورد بازبینی و نقـد قـرار میدهند (بیرامی و دیگران، ۱۳۹۷: ۱٦).