چکیده:
امروزه الزامات سازمانی تاثیری گریزناپذیر بر حیات و رفتار فردی و اجتماعی ما دارند و از این رهگذر، منشا بسیاری از کنشهای اختیاری و صفات اکتسابی ما آدمیان خواهند بود. در چنین وضعیتی بسیار محتمل است که مسئولیت اخلاقی این کنشها و صفات، نه بر عهده افراد و گروهها، بلکه تا حدود زیادی بر عهده سازمانها و نهادهای اجتماعی باشد. سازمانها و نهادهای اجتماعی با شخصیت حقوقیشان متعلق مسئولیت اخلاقی میشوند که وظیفه پیگیری و تامین الزامات این مسئولیت بر عهده مدیران آن سازمانها و نهادهاست. به این ترتیب، مفهوم «اخلاق مدیریت» شکل میگیرد که در این مقاله نخست به روشی توصیفی ۔ تحلیلی و با نگاهی تازه این مفهوم را بازخوانی کردهایم و با عنایت به ویژگیهای کاربردی مسائل اخلاقی در مدیریت به اشکالاتی که ممکن است بر ضرورت اخلاق در عرصه مدیریت وارد شود، پاسخ گفتهایم و در ادامه، تقریرهای گوناگونی که از ضرورت اخلاقی بودن مدیران در متون اخلاق کاربردی این حوزه آمده است را با اتخاذ رویکردی اسلامی، تحلیل و بررسی کردهایم. در نتیجه این تحلیل، کوشیدهایم تا با اصلاح انگارههای کارکردگرایانه و سودانگارانه محض، به نگاهی اصیل و نامشروط به ضرورت اخلاق برای مدیریت دست یابیم.
خلاصه ماشینی:
در پنجاه سال گذشته همواره ارباب کسب و کار به این مطلب فرا خوانده شــده اند که بیشــتر به مســئولیت اجتماعی توجه کنند (١٤٢ :١٩٩٩ ,Carroll)؛ به این معنا که از تشخ سازمان های کسب و کار، آشکارا انتظار میرود که نه تنها سودآور و تابع قانون باشند، بلکه متصف به صفات خوب اخلاقی باشند تا بتوان آن ها را به یک شهروند خوب صنفی توصیف کرد.
پاســخ به پرسش های اخلاقی درحوزٔە مدیریت ، یک پاسخ دو وجهی به صورت بلی یا خیر نیست ؛ زیرا موضوع این پرسش ها مسائل پیچیده ای هستند که راه حل های متعددی دارند که هریک پیامدهای ٥٤ اقتصــادی و اجتماعی خاص خود را دارند، احتمال وقوع برخی از راه حل ها نامعلوم اســت و بســیاری از آن ها تأثیرات ویژه ای بر مدیران ، کارمندان ، فروشــندگان مواد، توزیع کنندگان محصولات ، بستانکاران ، سهام داران ، شهروندان ، دولت ها و کشورهای مختلف میگذارند.
پاسخ کامل تر به این تلقی را بایستی در سنجش نسبت دین با اخلاق در پژوهش های اخلاقی مربوط به حوزٔە مدیریت جست وجو کرد، ولی فارغ از این جست وجو، باید گفت : چنین نیست که کارکرد دین و پژوهش دینی در تغییر نگرش ها و عقاید افراد خلاصه شود، بلکه تغییر و اصلاح رفتار و ســامان دهی به ارزش ها نیز به طور جدی در پژوهش های دینی دنبال میشــود؛ چنان که استفاده از روش عقلانی ممکن است در برخی مکاتب دینی ناروا یا حتی ممنوع شمرده شود، ولی در نگرش صــحیح اســلامی «عقل » به عنوان منبعی جدی و بســیار ثمربخش ، به ویژه در پژوهش های اخلاقی پذیرفته شده است .