چکیده:
ﭘﺪﯾﺪه « ﻋﺪم ﺗﻮﻓﯿﻖ زﻧﺎن در دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺳﻄﻮح ﻋﺎﻟﯽ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ » را در اﺻﻄﻼح » ﺳﻘﻒ ﺷﯿﺸﻪ ای « ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ. اﯾﻦ اﺻﻄﻼح اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر در ﺳﺎل 1986، ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻣﺠﻠﻪ وال اﺳﺘﺮﯾﺖ ﺟﻮرﻧﺎل ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺖ،اﯾﻦ اﺻﻄﻼح در ﺳﺎل 1990 ﺑﺮای اﺷﺎره ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد اﻧﺪک زﻧﺎن و اﻗﻠﯿﺘﻬﺎ در اداره ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی ﺑﺨﺶ دوﻟﺘﯽ و ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺖ. دﯾﺪﮔﺎه ﻧﻈﺮی دراﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ: ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻫﺎی ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﺟﻨﺴﯽ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻃﺮح واره ﺟﻨﺴﯽ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﯾﺎدﮔﯿﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺑﺮﭼﺴﺐ زﻧﯽ ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﮐﺎرﮐﺮدﮔﺮاﯾﯽ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻣﺎرﮐﺴﯿﺴﺘﯽ و ﻧﻈﺮﯾﻪ ﮐﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻧﻤﺎدﯾﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. روش ﺗﺤﻘﯿﻖ ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ، ﺷﯿﻮه ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺳﺎده ، ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻓﺮﻣﻮل ﮐﻮﮐﺮان 250 ﻧﻔﺮ زن و ﻣﺮد ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪ. ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﺷﺎﻣﻞ: ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻫﺎی ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺬﻫﺒﯽ، ﻋﻮاﻣﻞ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ، ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ، ﻋﻮاﻣﻞ رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ، ﻋﻮاﻣﻞ اﻗﺘﺼﺎدی ، ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ، ﺗﺤﺼﯿﻼت و ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺑﺎ ارﺗﻘﺎء ﺷﻐﻠﯽ زﻧﺎن راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد.در ﻣﺪل رﮔﺮﺳﯿﻮن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮی ﻣﻘﺪار ﺿﺮﯾﺐ ﺗﻌﯿﯿﻦ در ﻣﺪل آﺧﺮ 0/53 ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه اﺳﺘﯿﻌﻨﯽ اﯾﻦ ﻣﺪل 0/53 درﺻﺪ از وارﯾﺎﻧﺲ ﻣﺘﻐﯿﺮ واﺑﺴﺘﻪ را ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ ﺑﻘﯿﻪ وارﯾﺎﻧﺲ ﻣﺘﻐﯿﺮ واﺑﺴﺘﻪ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم اﺳﺖ.در ﻣﺪل ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺬﻫﺒﯽ، ﺗﺤﺼﯿﻼت، ﻋﻮاﻣﻞ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ، رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪه اﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺬﻫﺒﯽ 06.- ، ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ 07.- ، ﺗﺤﺼﯿﻼت242. ، ﻋﻮاﻣﻞ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ 08. ، ﻋﻮاﻣﻞ رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ 09. ﺑﻮده و در ﻣﺠﻤﻮع ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ
و غیر مستقیم این متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته 039.بدست آمده است.
خلاصه ماشینی:
مهمترین نتایج بدست آمده شامل: بین متغیر های عوامل مذهبی، عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی و فرهنگی ، عوامل روانشناختی، عوامل اقتصادی ، عوامل خانوادگی ، تحصیلات و جنسیت با ارتقاء شغلی زنان رابطه وجود دارد.
فرضیه های تحقیق: بررسی رابطه معناداری بین متغیرهای مستقل موانع سازمانی، موانع اجتماعی و فرهنگی ، موانع روانشناختی، موانع مذهبی، موانع جسمانی، موانع خانوادگی، موانع اقتصادی، تحصیلات و جنس با متغیر وابسته ارتقاء شغلی زنان مبانی نظری : پدیده « عدم توفیق زنان در دستیابی به سطوح عالی مدیریت » را در اصطلاح « سقف شیشه ای » می گویند.
نتایج آزمون فرضیه ها بدین شرح است: فرضیه اول بیان می کند که: عوامل سازمانی با موانع ارتقاء شغلی (سقف شیشه ای) زنان در سطوح کلان مدیریتی رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم بیان می کند که: عوامل اقتصادی با موانع ارتقاء شغلی (سقف شیشه ای) زنان در سطوح کلان مدیریتی رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم بیان می کند که: عوامل اجتماعی و فرهنگی با موانع ارتقاء شغلی (سقف شیشه ای) زنان در سطوح کلان مدیریتی رابطه وجود دارد.
متغیر وابسته را تبیین می کند و بین متغیر مستقل و وابسته رابطه معناداری وجود دارد یعنی عوامل اجتماعی و فرهنگی مانع ارتقاء شغلی می شود.
The most important results are related to the variables of religious factors, organizational factors, social and cultural factors, psychological factors, economic factors, family factors, education and gender, and promotion of women's job.
In the variable path analysis model, religious factors, education, physical, psychological, and family factors remain.