چکیده:
حدیث به عنوان پر کاربردترین منبع استنباط معارف و علوم اسلامی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و محققان مختلف اسلامی بوده و گاه تنها با اکتفا به نقل و گاه توام با نقد در خلال آثار تفسیری، فقهی، کلامی و اخلاقی ایشان خودنمایی میکند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای به واکاوی چرایی و چگونگی نقد سند روایات در تفسیر اطیب البیان میپردازد. یافتههای مقاله دلالت دارد که آیت الله طیب در تفسیر اطیب البیان در قیاس با بهرهگیری وافر از متون روایی در تفسیر و تبیین آیات الهی، با اعتمادی که به کتب و جوامع روایی شیعی داشته، کمتر به نقل اسناد آنها پرداخته و بیشتر روایات را بدون اشاره به سلسله سند ذکر کرده است. از آنجا که همت اصلی مفسر در تفسیر اطیب البیان بنا به اقتضائات عصری، تبیین معارف و مسائل اعتقادی و دفاع از ارزشهای اصیل مذهب خود در مقابل هجوم گسترده مکاتب مادی و تحریفات ادیان و مذاهب گوناگون بوده، عمده واکاویهای او نیز در نقل ونقد سند روایات، به حوزه احادیث اعتقادی وکلامی مرتبط است. در تحلیل احکام شرعی اختلافی بین شیعه و سنی، مفسر برای به کرسی نشاندن نظر خود به روایات بدون ذکر اسناد آنها استناد میکند. در روایات اخلاقی نیز بنا بر قاعده «تسامح در ادله سنن» اهتمام چندانی به نقل و نقد سند ندارد
خلاصه ماشینی:
يافته هاي مقاله دلالت دارد که آيت اللـه طيـب در تفسـير اطيـب البيان در قياس با بهره گيري وافر از متون روايي در تفسير و تبيين آيـات الهـي، بـا اعتمادي که به کتب و جوامع روايـي شـيعي داشـته ، کمتـر بـه نقـل اسـناد آن هـا پرداخته و بيشتر روايات را بدون اشاره به سلسله سند ذکر کرده است .
واژگان کليدي: تفسير اطيب البيان ، روايات ، نقد سندي، مراحل نقد مقدمه در نقد سندي روايت ، اصالت حديث ، اعتبار منبع ، اتصال سند، هويت ، شخصـيت عقيدتي اخلاقي و روايي همه راويان و رجال سند با استناد به منابع رجالي مورد کنکاش قرار ميگيرد تا وثاقت و ضبط آنان يا فقدان اين دو صفت اثبـات گـردد (بيضـايي، ۱۳۸۵: ۱۹).
آيت الله طيب ملاک و معيار خود در استفاده از احاديث را، در همان ابتداي تفسير با صراحت اعلام کرده و مينويسد: «در تفسير قرآن بايد به فرمايشات پيامبر اکرم ص و مبينان قرآن مراجعه کرد، اما مراجعه به مفسرين عامه مانند عکرمه و مجاهـد و عطـاء و حسن بصري و ضحاک بن مزاحم و قتاده و مقاتل بن سليمان و مقاتل بن حيـان و فخـر رازي و امثال اين ها درست نيست و اعتبـار و اعتمـادي بـه کلمات آن هـا نيسـت ، بـراي اين که از طريق خود عامه و اهل رجالشان ضعيف شمرده شده اند و کتب تفاسير آن هـا احا مشتمل بر افتراآتي نسبت به مقام مقدس انبياءع است که مخالف با مباني دين مبين و ديــــث اصول مسلم اسلام است » (طيب ، ۱: ۲۳).