چکیده:
ویتگنشتاین در دورۀ متأخر فلسفۀ خود همچون دورۀ متقدم بر نقدی بودن روش و فعالیتِ فلسفی تأکید میکند، اگر چه آن را در دورۀ متأخر بسط میدهد. او در فقراتی از کتابِ پژوهشهای فلسفی از این روش با عنوانِ درمانگرایانه بودن نیز یاد میکند که در فرآیندِ آن فیلسوف به آن چه موجباتِ مغالطی اندیشیدن و خلطِ مقولاتی را فراهم کرده است، پی میبرد. تأسیس چنین روشی به واسطۀ نگاهی نوین به زبان فراهم می شود که زبان را جدای فعالیتهای زبانی نمیداند. به عبارت دیگر مفاهیم رابطۀ درونی با فعالیتهای زبانی و نحوۀ زیست ما دارند و نمیتوان معنای مفاهیم را منفک از سیاقِ سخن فراچنگ آورد. سخن از کاربرد در زبان، نزدِ ویتگنشتاین در واقع میخواهد توجه ما را به این درهمتنیدگی زبان و نحوۀ زیست ما جلب کند. از نظرِ ویتگنشتاین مسائل فلسفه از عدم توجه به این بصیرت نسبت به زبان حاصل شده است زیرا که فیلسوفان، زبان را منتزع و جدای از هر فعالیتی در نظر میگیرند. با در نظر گرفتن چرخشِ نگاهِ ویتگنشتاین به زبان، مسائلِ فلسفی ناشی از نادیده گرفتن و خلطِ کاربردهای زبان خواهد بود که با نشان دادن آنها مسائل منحل خواهند شد.
خلاصه ماشینی:
ir [تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١٠/٢٣؛ تاريخ تأييد: ١٣٩٨/٠١/٢٠] مقدمه ويتگنشتاين در هر دو دورة فلسفي خود تلاش ميکند تا فلسفه اي نقدي تأسيس کند و در پي آن نيست که نظريه يا آموزه اي جديد بنيان نهد بلکه هدف اين است که نشـان دهد که بسياري فيلسوفان دچار اين توهم شده اند که فيلسوف ميتواند آمـوزه اي دربـارة جهان به عنوان يک کل ارائه کند.
اما ديگر در اين جا تأکيد تنها بر ديـدن لغـات درون يک جمله نيست بلکه ويتگنشتاين آن اصل را تا حد نهايت خود پيش ميبرد و به کاربرد عبارات درون فعاليت هاي زباني ما نظر دارد.
چنين برداشتي از زبان که اشاره به نقش زبان در زندگي دارد همواره همراه با بحـث از قواعد و معيار کاربرد مفاهيم و عبارات بوده است که خود منجر به تفاسيري متفاوت و متعارض از ويتگنشتاين شده است که به مباحثي مفصل ميان فيلسوفان معاصر دامن زده است ، در اين جا تکيه بر تفسيري است که خاستگاه آن در تفسـير کـاول از ويتگنشـتاين قرار دارد که ريشه هاي آن را نيز در تفسير جدي يا يک پارچه از تراکتاتوس ميتوان ديد.
همانطور که مشخص است ، ديگر يافتن روش نيز خـود بخشي از پژوهش است ، زيرا که قواعد و روش هاي کـاربرد چيزهـايي همچـون اصـول قوام بخش نيستند که از پيش متعين باشند بلکه ما از نحوة کاربرد در شرايط خاص مي - توانيم به روش مورد نياز براي منحل کردن مسائل فلسفي برسيم (که همانطور که گفته شد ناشي از خلط هـاي دسـتور زبـاني يـا منطقـي هسـتند).