چکیده:
در نصوص قرآنی، آیاتی وجود دارد که قرآن کریم را بیانگر هر چیزی معرفی می کنند؛ آیات دیگری
وجود دارند که قرآن کریم را کتاب هدایت معرفی می کنند. به نظر می رسد آیات نوع دوم، آیات نوع
نخست را تخصیص می زنند؛ یعنی قرآن کریم بیانگر هر چیزی است که در جهت هدایت آدمی قرار
دارند. طبق این تفسیر، که به نظر می رسد تفسیری واقع بینانه و عقل گرایانه باشد، فهم ما از علم، دین،
علم دینی، علوم و نحوه تاثیرگذاری دین بر علوم آنگونه که در مقاله آمده است، سیمای خاصی به
خود خواهد گرفت. بر این اساس دین، تاسیس کننده علوم نقلی دینی، تاییدکننده علوم تجربی و علوم
عقلی محض و همچنین تایید و تهذیب کننده سایر علوم عقلی خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در مقالۀ حاضر* بر اساس اين تفسير و با نظر به اينکه مفسران و اصوليها، منابع دين و معرفت ديني را کتاب ، سّنت و عقل دانسته و تجربه را جزو منابع به شمار نياورده اند، پس از اشاره به نصوص قرآني ، تفسير دوم پذيرفته شده است و لوازم اين تفسير در فهم ما از علم ، دين ، علم ديني و * نگارنده در مقالۀ منتشرنشدة «حدود تأسيس ، تأييد و تهذيب علوم از منظر علم اصول »، به تفصيل ديدگاه مختار اين مقاله را از منظر «علم اصول فقه » بيان کرده است .
ظهور اين گونه آيات را دليل عقلي تخصيص ميزند؛ عقل آدمي حکم ميکند به اينکه قرآن ، بيان کنندة امري خارج از حوزة هدفش نيست ، بلکه بيان کنندة امري مربوط به هدفش - يعني هدايت معنوي آدمي- است ؛ و اگر بيان کنندة هر چيزي ميبود، بايد در قرآن کريم به همۀ اموري که در جهت گمراهي هستند و همچنين به انواع و اقسام پستيها، فسادها، نجاسات و راهکار کسب آنها نيز اشاره شده باشد و حال آنکه چنين چيزي از طهارت قرآن کريم به دور است .
علوم تجربي با توجه به اينکه بيان حقايق تجربي در توان فهم آدمي است و همچنين اين گونه حقايق عمدتاً در جهت هدايت آدمي نيستند، رسالت دين بر اين نيست که از ناحيۀ خود- به تأسيس ** خود- در مقام بيان حقايق و امور تجربي باشد؛ ازاين رو مفسران و اصوليها * وقتي از ديني بودن يک علم سخن ميگوييم ، ميتوان سه حوزة گردآوري، داوري و کاربرد دانش را از هم جدا کرد.