چکیده:
این نوشتار بر آن است به تحلیل نقش معرفتشناختی حافظه از نگاه معرفتشناسان معاصر بپردازد. از میان منابع پایة معرفت و توجیه میتوان به ادراک حسی، دروننگری، گواهی، استدلال و استنتاج اشاره کرد. دربارة اینکه حافظه یک منبع اساسی معرفت است یا نه، بحثهای زیادی صورت گرفته و از گذشته تاکنون موافقان و مخالفانی داشته است. در این رابطه، مقالة حاضر میکوشد تا به این پرسشها پاسخ دهد: آیا حافظه جزء منابع معرفتی است؟ اگر حافظه جزء منابع معرفتی باشد، آیا به صورت مستقل میتواند مولد معرفت باشد؟ یا آنکه صرفا یک منبع حفاظتی و نگهدارنده است؟ این جستار، ابتدا بهطور مختصر به متافیزیک حافظه پرداخته، سپس به نقش معرفتی و جایگاه آن در معرفتشناسی میپردازد. این مقاله نشان میدهد، حافظه نه تنها مولدگرا نیست، بلکه به نظر میرسد نقش حفاظتگرایی را نیز به خوبی ایفا نمیکند؛ با وجود این نظریة حفاظتگرایی از دیگر نظریههای رقیب، مقبولتر است.
خلاصه ماشینی:
در بين فيلسوفان معاصر، اسون برنکر Sven) ٢٠١١ ,Bernecker)، آلوين گلدمن (٢٠١٢ ,Goldman)، هارمن (١٩٨٦ ,Harman)، سونر (٢٠٠٩ ,Soner)، مک گراث (٢٠٠٧ ,McGrath)، بونژور (٢٠١٠ ,BonJour)، شوميکر (١٩٦٧ ,Shoemaker)، هيومر (١٩٩٩ ,Huemer)، فرايس (٢٠١٧ ,Frise)، پولاک (١٩٩٣ ,Pollock) و پويمن (پويمن ، ١٣٨٧) دربارة نقش هاي مختلف حافظه ، به ويژه نقش معرفتي آن بحث کرده اند.
توانايي ما در به ياد آوردن چقدر واضح و روشن است ؟ آيا در يادآوري، تصوير کافي و کاملي از آنچه که اتفاق افتاده ، ارائه ميشود؟ با توجه به شکاف بين زمان اتفاق و زمان يادآوري، آيا امکان از دست دادن عناصر حياتي اطلاعاتي که در لحظۀ اتفاق دريافت شده ، وجود ندارد؟ آيا ميان رويدادي که يادآوري ميشود با رويدادي که درک يا تصور شده ، تفاوتي وجود ندارد؟ اگر وجود دارد آن تفاوت چيست ؟ و چقدر از فعاليت هاي ما وابسته به حافظۀ ماست ؟ از بين معاني و کارکردهاي مختلف حافظه ، مقاله حاضر بر دو معناي اصلي حافظه - يعني به عنوان مخزني براي ذخيرة اطلاعات و به عنوان منبع مولد باورهاي جديد- متمرکز شده و در صدد است تا به تحليل و بررسي برخي از مباحث مهم در رابطه با نقش معرفت شناختي حافظه بپردازد.