چکیده:
علیت ذهنی به معنای تاثیر علّی ذهن یا حالتها ذهنی بر رفتار بدنی و یا تاثیر رفتار بدنی بر ذهن یا حالتها ذهنی است. برونگرایی در محتوا به معنای آن است که حداقل بخشی از محتواهای ذهنی برای متعین شدن، یا به عبارتی تشخص یافتن، به خارج از ذهن وابستهاند. با پذیرش برونگرایی در محتوای حالتها ذهنی، این پرسش پیش میآید که اگر حداقل بخشی از محتوای حالتها ذهنی به خارج وابسته است، آیا علیت ذهنی منحل نمیشود؟ این مقاله در صدد اثبات این نکته است که برونگرایی، علاوه بر معضلهای سنتی و شناخته شده، معضل دیگری برای علیت ذهنی ایجاد نمیکند. در پاسخی به پرسش بالا باید گفت که هرچند برونگرایی محتوا در مقام تحقق محتوا، وابستگی محتوا را به خارج از ذهن میپذیرد، اما وابستگی پس از تحقق به خارج، در معنای برونگرایی فرض نشده است. با این توصیف، میتوان برونگرایی را پذیرفت؛ اما پس از استقرار حالت ذهنی- با تعین محتوای آن- در مقام تاثیر علّی آن بر رفتار بدنی، آن حالت ذهنی، هیچ وابستگیای به خارج از ذهن ندارد و بهطور کامل امری ذهنی به شمار میآید؛ ازاینرو میتوان خوانشی از برونگرایی ارائه کرد که در عین پذیرش برونگرایی با علیت ذهنی نیز سازگار باشد.
خلاصه ماشینی:
ادعاي برون گرايي بيش از اين نيست که محتوا براي تعين به خارج وابسته است ، اما پس از استقرار محتوا، ارتباط با محيط بيروني به شأني از شؤون ذهن تبديل ميشود؛ ازاين رو تأثير عّلي محتواي گستردة حالت ذهني بر رفتارهاي بدني، خروج از عليت (به تصویر صفحه مراجعه شود) عليت ذهني به معناي آن است که ذهن ، رخدادها، حالت ها و ويژگيهاي ذهني داراي تأثير عّلي در کنش هاي بدني هستند و يا از آن تأثير عّلي مي پذيرند.
برج براي رسيدن به اين نتيجه که دو شخص مورد مقايسه ، عليرغم داشتن تمامي ويژگيهاي دروني اين همان ، به دليل تعلق داشتن به جوامع مختلف داراي محتواي ذهني مختلفي هستند، مرحلۀ سوم را چنين شرح ميدهد: اين فرض معقول است که بيمار در وضعيت خلاف واقع ، برخي و چه بسا هيچ کدام از حالت ها را نداشته باشد، اما عموماً با عبارت محتوايي شامل «آرتروز» با حالت ها نسبت پيدا کند.
ميتوان با بياني ديگر نيز اشکال را مطرح کرد: اگر برون گرايي درست باشد و محتواي علت ذهني نيز داراي تأثير عّلي باشد، آن گاه يک محتوا بايد در همۀ بافت ها داراي تأثيري يکسان باشد، اما آزمايش هاي فکري يادشده نشان ميدهند که ميتوان با ثابت فرض کردن حالت ذهني ، به تأثير متفاوت رسيد؛ مثلاً شخصي در زمين احساس تشنگي ميکند و اين احساس تشنگي علت نوشيدن HO٢ ميشود؛ درحالي که احساسِ تشنگي بديل او در زمين دوقلو، علت نوشيدن XYZ است .