چکیده:
با ورود ایران به شرایط جدید تاریخی در دوره ی سلطنت قاجاریه که ناشی از مواجهه ایرانیان با تمدن مدرن بود، درک صاحبان اندیشه و نظر از وضعیت ضعف و قدرت حاکمیت سیاسی به تدریج تغییر کرد و آنها الگوهای متفاوتی را برای خروج سلطنت مستقله ی قاجاری از وضعیت ضعف و ناکارآمدی مطرح کردند. اما در نهایت این ایده ی « سلطنت مشروطه » بود که به پروژه ی سیاسی نهایی نواندیشان سیاسی ایران برای تبدیل سلطنت مستقله به دولت مدرن را تبدیل شد. این پژوهش در پی یافتن علل این رویداد است و با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به کار بردن تبیین علّی و عقلانی تلاش شده است که به این پرسش پاسخ داده شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شکست طرح ایجاد سلطنت مطلقه ی منتظم؛ به علت تفاوت سطح نظر و عمل در مجریان حکومتی دوره ی ناصری و مظفری و مخالفتهای موثر عناصر سنت گرای حکومت و جامعه با اصلاحات از بالایی که مطابق با الگوی تمدن مدرن باشد؛ و روند ضعف روز افزون سلطنت مستقله ی قاجاری در دوره ی مظفری سبب شد تا نواندیشانی که بر لزوم وجود قانون برای اداره ی مملکت در دوره ی مدرن تاکید می کردند، به الگوی دولت مدرن برآمده از اراده ی ملت روی آورند و الگوی سلطنت مشروطه را در سطح عمومی به عنوان راهبرد نهایی برای تاسیس دولت مدرن مطرح کنند.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به کاربردن تبیین علی و عقلانی تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا ایدة سلطنت مشروطه به راهبرد نهایی نواندیشان برای تبدیل سلطنت مستقله قاجاریه به دولت مدرن تبدیل شد؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که شکست طرح ایجاد سلطنت مطلقۀ منتظم به علت تفاوت سطح نظر و عمل در مجریان حکومتی دورة ناصری و مظفری، مخالفت های مؤثر عناصر سنت گرای حکومت و جامعه با اصلاحات از بالایی که مطابق با الگوی تمدن مدرن باشد، و روند ضعف روزافزون سلطنت مستقلۀ قاجاری در دورة مظفری، سبب شد تا نواندیشانی که بر لزوم وجود قانون برای ادارة مملکت در دورة مدرن تأکید میکردند، به الگوی دولت مدرن برآمده از ارادة ملت روی آورند و الگوی سلطنت مشروطه را در سطح عمومی به عنوان راهبرد نهایی برای تأسیس دولت مدرن مطرح کنند.
اولین ایده ای که مطرح شد و به صورت راهبردی برای تأسیس دولت مدرن در ایران درآمد، ایدة ســلطنت مطلقۀ منتظم بود که برای اولین بار از ســوی میرزا ملکم خان در رسالۀ دفترچۀ تنظیمات مطرح شــد١١ و ســپس در رساله ها و مقاله های بعدی او در سرتاســر دورة سلطنت ناصرالدین شاه و سپس مظفرالدین شاه پی گرفته شد و دیگر صاحبان اندیشه ایرانی نیز در این زمینه رساله هایی پدید آوردند؛ نظیر ابوطالب بهبهانی و میرزا ســعیدخان مؤتمن الملک انصاری که علی رغم تفاوت نگرش به ایدة ســلطنت مطلقۀ منتظم ، در وجه لزوم وجود قانون برای ادارة مملکت مشــترک بودند.