چکیده:
پیش از ملاصدرا معقولات به اولی و ثانوی تقسیم میشد. هرچند در سخنان فارابی و ابنسینا به تمایز میان معقولات ثانی منطقی و فلسفی توجه شده بود، ولی اصطلاح «معقول ثانی فلسفی» جعل نشده بود. ملاصدرا علاوه بر جعل این اصطلاح، این بحث را توسعه داد و آن را تکامل بخشید.
صدرالدین محمد دشتکی که از بزرگان مکتب فلسفی شیراز است، نظر منحصربهفردی در این بحث اختیار کرده است. این نوشتار برای اولینبار، بهصورت تفصیلی دیدگاه ایشان درخصوص معقولات ثانیه را با تکیه بر نسخ خطی حاشیهی قدیم وی بر شرح تجرید قوشچی بررسی کرده است. معناشناسی معقولات ثانیه، انقسام معقولات به اشتقاقی و غیراشتقاقی، اتحاد خارجی قسمی از معقولات با موضوعات خود، نحوهی عروض و اتصاف خارجی و ذهنی، ازجملهی این بررسیهاست. علاوه بر این، گزارشی که ملاصدرا از دیدگاه دشتکی ارائه کرده است، با استناد به سخنان خود دشتکی تایید شده است.
شاخصهی اصلی تفکر ایشان در این بحث آن است که مصادیق مفاهیم فلسفی را به مفاهیم مشتق و غیرمشتق تقسیم کرده و قائل به خارجیت معقولاتی اشتقاقی چون موجود و ممکن، بهنحو اتحاد با موضوعاتشان شده است، درحالیکه معقولاتی غیراشتقاقی چون وجود و امکان را اعتباری قلمداد کرده است.
خلاصه ماشینی:
هرچند ملاصدرا دیدگاه صدرالدین دشتکی درخصوص معقولات فلسفی را بیان کرده است، ولی اولا این نقلقول، اجمالی بوده و شامل برخی تفاصیل طرحشده در این تحقیق نمیشود و ثانیا ملاصدرا در گزارش خود، نه عبارتی از سید سند ذکر نکرده و نه ارجاع به منبع مشخصی داده است.
نظر ملاصدرا هرچند پیش از ملاصدرا افرادی چون فارابی و ابنسینا معقولات فلسفی را دارای عروض ذهنی و اتصاف خارجی میدانستند، لکن هیچ حیثیتی خارجی، نه بهنحو انضمامی و نه بهنحو انتزاعی، در ازای این مفاهیم قائل نبودند (۷، ص: ۳۹۸)؛ زیرا معتقد بودند وقتی موصوفی به یک صفت متصف میشود، ضرورت ندارد که صفت، در ظرف اتصاف تحقق داشته باشد (۲۴، ج۱، ص: ۳۳۶).
معقولات ثانیهی اشتقاقی و غیراشتقاقی ملاصدرا نظر دشتکی دربارهی وجود را اینگونه تقریر میکند که مفهوم وجود، امری اعتباری و از معقولات ثانیه است، ولی درعینحال، مفهوم موجود، امری خارجی و قابلاطلاق بر شیء خارجی است؛ بهدیگربیان میان «موجود» که مشتق است و «وجود» که مبدأ اشتقاق و غیرمشتق است، تمایز قائل شده است (۷، ص: ۳۵۰).
۴. ملاصدرا نظر دشتکی درخصوص تفاوت میان وجود و موجود در تحقق خارجی را اینگونه شرح میدهد که برخی، ثبوت ذهنی و عینی وجود را منکرند و معتقدند که ماهیت با مفهوم موجود متحد است [نه با مفهوم وجود] و موجود، همچون سایر مشتقات، امر بسیطی است که در فارسی از آن به «هست» و مرادفات آن تعبیر میشود و «موجود» در ذهن یا خارج مبدائی ندارد» (همان، ج۱، ص: ۴۴).