چکیده:
یکی از مبانی انسانشناختی حکمت متعالیه، اختیار است که در بستر دیگر مبانی فلسفی آن تبیین میشود. صدرا دو تعریف از حقیقت اختیار ارائه کرده که متخّذ از تحلیل واقعیت است. برخی از متفکران علم اصول با بیان اشکالات متعدد گفتهاند این تعاریف، نه برآمده از واقعیت، بلکه برساخته از ذهن فلاسفه برای فرار از شبهه جبری است که لازمه قولشان است؛ زیرا امکان فعل و ترک برای مختار بودن فاعل، موضوعیت دارد که به دلیل قول حکمت متعالیه به جریان عام ضرورت علّی، قابل تصور نیست. بررسی جامع نشان میدهد دیدگاه اصولیان با اشکالات مبنایی و بنایی متعددی مواجه است و تحلیلهای حکمت متعالیه دراینباره، دقیقتر و مبتنی بر واقعیت است؛ چه اینکه ضرورت علّی، نهتنها نافی اختیار نیست، بلکه موکّد آن است
خلاصه ماشینی:
ازاین رو، مثلا مقدم و تالی شـرطیه دوم هیچ گاه بر واجب تعالی صادق نیست ، ولی قطعـا شـرطیه ، صـادق اسـت ؛ یعنـی واجب اگر بخواهد، انجام میدهد و اگر نخواهد، انجام نمیدهد؛ گرچه بـه دلیـل دائم الفیض بودن ، همیشه و همواره ایجاد را خواسته است ؛ زیرا تمکـن از فعـل و ترک در معنای اختیار شرط نیست (همو، بیتا: ١٦٣؛ همو، ١٩٨١م ، ج ٦: ٣١٥ به بعـد؛ ابــن ســینا، ١٤٠٤ق : ٢٠، ٧١-٧٢ و ١٧٩)، بلکــه مهــم ، صــدور فعــل از روی اراده و رضایت فاعل است و حتی اگر هیچ گاه طـرف تـرک را انجـام نـداده باشـد، بـاز شرطیه مذکور بر او صدق خواهد کرد (ملاصدرا، ١٣٠٢: ١٩٨) و بـه همـین دلیـل ، تعریف حکما بر تمام انحـای فاعلیـت ارادی، همچـون فاعـل بالقصـد، بالعنایـه ، بالتجلی و ...
وجه خطای این تحلیل ، همان مطلبی بود که پیش از این بیان شد و بـر همـان اساس نیز باید گفت اصولیان مذکور در فهم معنای اختیار و قدرت فاعل از منظر حکمت متعالیه دچار خطا هستند و مسئله کاملا برعکس زعم ایشان اسـت ؛ زیـرا حکمت متعالیه با تأمل در هستی و واقعیت ، یافـت کـه عنصـر بنیـادین اختیـار و اراده ، تلازمی با طرف ترک ندارد؛ گرچه در مصادیقی ممکن است این گونه باشد و ارائه تعریف های فوق برای اختیار، نه تعریـف سـازی یـا ارائـه یـک اصـطلاح خودساخته حکمت متعالیه برای حل اشکالات وارده در این باب ، بلکـه ناشـی از طی مراحل کشف واقعیت و ابتنای تعاریف و اصطلاحات فلسـفی بـر آنهاسـت ؛ زیرا مثلا در مصداقی چون واجب ، اختیار هست ؛ گرچه ضرورت فعل هم هست و تعریف به جمله شرطیه ذکرشده ، هم شامل واجب و هم شامل فواعـل امکـانی میگردد.