چکیده:
هجوم مغول به ایران که با گسترش ناامنی، تخریب بسیاری از زیرساختهای تمدنی و خلاء ناشی از سقوط
خلافت همراه بود، نه تنها تصوف را به مرجع عوام در گریز از فشارهای اجتماعی ارتقاء بخشید که مناطق دور
از دسترس را ملجاء نخبگان فرهنگی نمود. با توجه به ویژگی های مشایخ در ساده زیستی، هدایت عمومی به تسلیم و توکل، همگونی با شریعت و عدم مزاحمت برای حکومت، تصوف از دو منظر مورد توجه مردم و
دولتمردان شد. مشروعیت بخشی به ساختار قدرت و تسکین آلام اجتماعی. بدین ترتیب ارادت حکام و بزرگان محلی به تصوف، در ساخت و توسعه مالی خانقاهها نمود یافت. این هجوم برتصوف علیرغم این تاثیرات مثبت آسیب های سختی وارد آورد. که در نتیجه باعث آوارگی و قتل عده ای از صوفیان شد. همچنین در اندیشه برخی صوفیان جبرگرایی و تکیه بر عنایات الهی بیش از پیش غلبه کرد. و گسترش عامیانه تصوف منجر به ابتذال، بی مایگی و انحطاط آن در قرون بعدی شد.
خلاصه ماشینی:
رواج و گسترش تصوف در نقاط خارج از ایران : درگیر و دار حمله مغول ، عده ای از مشایخ بزرگ توانستند خود را از معرکه نجات داده و به پناهگاه های فرهنگی جدید مانند آسیای صغیر، شام ، فارس ، کرمان ، بلاد سند و هند و نظایر این نواحی برسانند و بساط ارشاد در مناطق جدید بگسترانند.
(بیانی،ج ١، ١٣٧٠: ص ٦٦٩) مقارن این ایام که امثال بهاءالدین مولتانی با طریقه سهروردیه و شیخ معین الدین چشتی با طریقه چشتیه تصوف ایران را در این نواحی بلند آوازه ساخته بودند، سلسله های همدانیه و نور بخشیه هم در این سرزمین شروع به فعالیت کرده بودند، و بدینگونه سرزمین هند که محل مناسبی برای نشر تصوف بود در عهد اخلاف بابرهم به طریقت نقشبندیه مجال ظهور داد و هم به بقایای سلسله قادریه فرصت فعالیت بخشید.
(علاءالدوله سمنانی،١٣٦٦:ص ٣١) بدینترتیب در سرزمین های شرقی جهان اسلام ، با ویران شدن سازمان های اجتماع ، سازمانی که به کار نوسازی اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران بپردازد همان مراکز و محافل سلسله های صوفیانه بود، بدین ترتیب تامدتی وظیفه حفظ قانون و نظم و برقراری عدالت در مقابل زور و ستم بر عهده ارباب سلسله های مختلف تصوف افتاد، و به این ترتیب مراکز تصوف سازمان های علمی نیز شدند که در آن ها، علاوه بر علوم باطنی و عرفانی تعلیم شاخه های علمی و فنی که سابقا در مساجد و مدارس تدریس میشد، نیز صورت گرفت .
(عبیدزاکانی،١٣٧٨:ص ١٦٣) بدین ترتیب جنبش تصوف که ابتدا هدفش ارتقای اخلاقی و مبارزه با این فاجعه بود خود نیز در بخشهای عمده اش تحت تأثیر شرایط زمان ،قربانی انحطاط اجتماعی ناشی از حمله مغول شد.