چکیده:
طراز به عنوان سبکی از تزئین پارچه و منسوجات، که شامل اسامی مقدس یا احادیث در کنار ذکر منصب
دارنده آن بود، به تدریج در تمامی البسه صاحب منصبان حکومت ها رواج یافت. طراز یکی از علائم اقتدار
و از نشانه های شکوه و عظمت خلفای عباسی محسوب می شد و در دربار عباسیان به عنوان ردای تجلیل
یا ردای عزت و افتخار دارای ارزش و اعتبار سیاسی والایی بوده و مانند منبر، تخت و خاتم از شئون و ابزار
حکومت به حساب می آمده است. لذا نقوش مختلفی با مضامینی که بیشتر شامل نام خلیفه و یا دعا و آیات
قرآن بود در این پارچه ها یا البسه ها بکار می رفت. جنس آن از پنبه رنگ نشده و گاهی اوقات جلا یافته
و یا با ترکیب پنبه و ابریشم در بافته های مرغوب بود. هدف اصلی این پژوهش بررسی ماهیت طراز و
کارکردهای آن می باشد. بنابراین در این نوشتار برآنیم تا روند و کارکرد طراز را در دوران عباسی بررسی
کنیم.
خلاصه ماشینی:
طراز اسلامی یکی از نشانه های خلافت ، طراز بود که قبل از اسلام نیز در ایران و روم معمول بود، طوری که امپراتوران و شاهنشاهان روی لباس های ابریشمی و حریر و پشمی مستخدمین دولتی، نام پادشاه و یا علامت مخصوص آن دولت را حک می کردند، یعنی تار و پود منسوجی را با رشته های طلا و یا نخ های رنگین (غیر از رنگ پارچه )به هم بافته و روی لباس مستخدمین می نگاشتند تا مشخص شود که پوشندة لباس ، مستخدم کدام دولت و پادشاه می باشد، چنان که امروزه هم این رسم در میان ممالک متمدن معمول است و کارمندان لشکری و کشوری هر دولتی بوسیلۀ تاج ، ستاره ، شمشیر، تکمه و امثال آن به خوبی شناخته می شوند به علاوه درجات و مقام آنان نیز بدان وسیله مشخص می گردد.
ابن -خلدون معتقد است که اهمیت سیاسی طراز موجب شده بود تا «هر پادشاه و خلیفه ای دستور دهد نام ها یا نشانه های مخصوص خود را بر پارچه های مربوط به خلیفه را که معمولا از پرنیان ، دیبا و ابریشم بوده ، بنگارند.
یکی دیگر از کارکردهای طراز استفاده آن به عنوان زینت یا امتیاز بود؛ چنان که مؤلف کتاب «تاریخ سیاسی اسلام » آورده است : «طراز یعنی نشان خاص که به قصد زینت و امتیاز بر بالای نامه ها یا بر لباس خادمان و تابعان نقش می- کردند»(ابراهیم حسن ،١/١٣٨٩:ص ٤٦٥).