چکیده:
رمان کلیدرء با بهرهگیری متنوّع ازعامل شخصیّتپردازی» به عنوان یکی از اصلیترین
مولّفههای شکلگیری داستان، از آثار برجسته و جذاب دولتآبادی است. این پژوهش بر آن است
تا با شناخت ابعاد و شیوههای گوناگون شخصیّتپردازی در رمان کلیدر و شرح و بسط
شاخصههای آنء برجستگی این عنصر داستانی را آشکار کند تا از این طریق زاویهای دیگر از
خلاقیّت این نویسنده را در رمان کلیدر نشان دهد. بنابر نتیجه تحقیق، شخصیّتپردازی از طریق
توصیف، شخصیّتپردازی بر مبنای رفتار و کردار شخصیّتها و بر مبنای گفتگو از مهمترین
شگردهای شخصیّت پردازی رمان کلیدر است که دولتآبادی برای معرّفی شخصیّتهای خود از
آن بهره برده است. این جستار از نظر روش به شیوة توصیفی- تحلیلی و از نظر ابزار و میدان
تحقیق به صورت کتابخانهای انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
از میان22 شخصیّت مهمّ و مشهور رمان کلیدر، توصیف ظاهری شخصیّتها شگردی است که دولتآبادی برای تمامی آنها استفاده میکند که این توصیف اغلب از زبان خود نویسنده و در برخی موارد نیز از زبان یکی از شخصیّتهای رمان است.
شخصیّتپردازی غیرمستقیم شیوۀ غیرمستقیم مبتنی بر عمل داستانی شخصیّتهاست، در این شیوه، نویسنده به جای این که صریحاً دربارۀ شخصیّتها سخنی به میان آورد، از طریق کردار، گفتار، گفتوگوی درونی، نامگذاری و با توجّه به جنبهها و ابعاد شخصیّتی گوناگون، آنها را شخصیّتپردازی کرده و به خواننده نشان میدهد.
» (ایرانی، 1364: 20)در ذیل شیوههای غیرمستقیم شخصیّتپردازی در رمان کلیدر بررسی میشود: 1- شخصیّتپردازی بر مبنای کردار و رفتار شخصیّت شخصیّتپردازی مبتنی بر کردار و عمل شخصیّتها در رمان کلیدر، یکی از برجستهترین شیوههای شخصیّتپردازی است که دولتآبادی برای پردازش و معرّفی تمامی شخصیّتهای اصلی و فرعی از آن بهره گرفته است و از این کار اهدافی را دنبال میکند که به برخی از آنها اشاره میشود: 1-1 معرّفی مقطعی شخصیّتها: معرّفی مقطعی شخصیّتها بدین معناست که شخصیّتها در همان برخورد اوّل با اعمالی که انجام میدهند، یکجا به خواننده معرفی شوند، علی اکبر، مدیار و عباسجان از این دسته هستند.