چکیده:
هدف این مقاله، بررسی چگونگی رابطه علوم انسانی و فرایند توسعهی ایران در عصر جهانیشدن و ارائهی راههکارهایی جهت تقویت علوم انسانی به منظور تاثیرگذاری مطلوب آن بر فرایند مذکور میباشد. بر این اساس، سئوال اصلی پژوهش ایناست که، علوم انسانی چگونه میتواند در دستیابی ایران به توسعه در عصر جهانیشدن کمک نماید؟ در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به سئوال مذکور پاسخ داده شده است. فرضیه مقاله این است که علوم انسانی در ایران در صورت برطرف نمودن نقاط ضعف خود و توجه به الزامات فرایند جهانیشدن و تعامل بهتر با مراکز علوم انسانی خارج از کشور، میتواند در دستیابی کشور به توسعه در عصر جهانیشدن کمک نماید. نتیجهی کلی پژوهش عبارت از این است که با توجه به اینکه علوم انسانی در ایران با نارساییهای اساسی مواجه میباشد و این مسئله موجب شده است تا این حوزه نتواند آنچنان که باید، در مسیر توسعهی کشور نقش ایفا نماید، بنابراین برنامهریزان و اصحاب علوم انسانی در کشور میبایست با درنظر گرفتن الزامات و تحولات ناشی از فرایند جهانیشدن در تربیت انسانهای عقلانی و کارآمد، زمینههای دستیابی کشور به توسعه را فراهم نمایند.
خلاصه ماشینی:
به اعتقاد این مقاله ، اگرچه هـدف کلـی علوم انسانی در ایران هم چـون سـایر جوامـع ایـن اسـت کـه افـراد را برطبـق الگـوی اعتقادات ، مبانی و ارزش های حاکم بر جامعه تربیت کرده و انسانی متناسب و شایسته ی جامعه تحویل دهد، اما در عصر جهانی شدن و به منظور هموار نمـودن راه دسـت یـابی کشور به توسعه ، ناگزیر از آن است که در تربیت و پرورش افراد جامعه ، به ارزش هـا و الگوهای فرهنگی ، معرفتی و رفتاری جوامع دیگر و جامعه جهانی نیز توجه کـرده و در برابر تغییر و تحول منطقی مقاومت ننماید.
پیشینه ی پژوهش به طور کلی در بررسی های صورت گرفته ، تحقیقـی مشـاهده نشـده اسـت کـه همانند مقاله ی حاضر به رابطه جهانی شدن ، علوم انسـانی و توسـعه در ایـران پرداختـه باشد، بلکه تنها تعدادی پژوهش وجود دارند که در کنار بررسی موضـوعات دیگـر، بـه نقش علوم انسانی در فرایند توسعه نیز توجه کرده اند.
به طورکلی نکـات مهمـی کـه می بایست درباره وضعیت علوم انسانی در عصر پهلوی به آن توجه داشت این است که اولا، «گسترش این رشته ، تنها تابعی از سیاست های نوسازی دولت بود و رژیم به جـای ایجـاد فضـای مناسـب بـرای رشـد معقـول آن ، بـه تربیـت و پـرورش نخبگـان اداری می پرداخت » (ادیب زاده ،١٣٨٩،ص ١١٠؛ فاضلی ،١٣٩٦،ص ٢٦٨ و ٢٧١)، ثانیا، در متون و نهادهای آموزش علوم انسانی این دوره ، بیش از هر چیز به فرهنگ و تمدن دوره ایـران باستان توجه می شد و نسبت به دوره ی ایران بعد از اسلام و فرهنگ اسلامی ، کم توجهی یا بی توجهی صورت می گرفت .