چکیده:
باور به «اختیارمندی انسان از سویی؛ و حاکمیت قضا و قدر بر زندگی انسان از سوی دیگر» متعارض یا متناقضنما بهنظر میرسد. لذا ظاهراً یا باید با حاکمیت ضرورت تقدیر، از قدرت اختیار آدمی چشمپوشی کنیم یا با در نظر گرفتن اراده برای انسان در عالم امکان، مخالف هرگونه ضرورتی در هستی شویم. برای رفع تعارض فوق، تبیین و تحلیل معنای تقدیر، ضرورت و قاعدهمندی و ارتباط آن با بحث عالم امر و مسئلۀ علم حقتعالی نسبت به افعال و اختیاراتِ انسان از سویی؛ و معنای آزادی، اختیار و انتخاب آدمی نسبت به سعادت و شقاوت، و بررسی بحث طینت و سرشت انسان از سوی دیگر، ضروری بهنظر میرسد و نقش اساسی در فهم و درک پرسش مذکور دارد. علامه طباطبایی با نگرش هستیشناسانه و انسانشناسانهاش، معتقد است که از یک منظر، آدمی در ظرف دنیا و عالم خلق، از روی اختیار مرتکب اعمالِ خیر یا شر شده و با حرکت جوهریِ نفس، هویت و شاکلۀ خویش را رقم میزند و از منظر دیگر، خداوند در عالم امر که عالم ثبات و فعلیت محض است، به علم ازلی (علم فرازمانی و سرمدی) از قضا و حکم زندگی سعادتآمیز یا شقاوتآمیز انسانها آگاه بوده، اما در تقدیر عالم، انسان را مختار مقدر کرده است. این سخن، بهظاهر تناقضآمیزمیآید، اما تلاش نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است که با توجه به آثار علامۀ بزرگوار، این معضل را گشوده و تناقض ظاهری را رفع کند.
خلاصه ماشینی:
علامـه طباطبـايي بـا نگرش هستيشناسانه و انسان شناسانه اش ، معتقد است که از يک منظر، آدمي در ظرف دنيا و عالم خلق ، از روي اختيـار مرتکب اعمال خير يا شر شده و با حرکت جوهري نفس ، هويت و شـاکلۀ خـويش را رقـم مـيزنـد و از منظـر ديگـر، خداوند در عالم امر که عالم ثبات و فعليت محض است ، به علم ازلي (علم فرازماني و سرمدي) از قضا و حکم زندگي سعادت آميز يا شقاوت آميز انسان ها آگاه بوده ، اما در تقدير عالم ، انسان را مختار مقدر کرده است .
سيطرة ضرورت بر اختيار براي دستيابي به پاسخ پرسش هاي فوق ، بايـد بررسـي کنـيم کـه معنـاي اختيـار در فلسـفۀ اسلامي چيست ؟ و چه رابطه اي بين اصل موجبيت و ضرورت و امر اختيار برقرار است ؟ بايد بگوييم که ضرورت بر سراسر جهان هستي حـاکم اسـت و اگـر ضـرورت حـاکم نباشد، هيچ موجودي در جاي خود نخواهد بود.
علامه در رسالۀ افعال از کتاب رسائل توحيدي، در ذيل آيۀ «قل کل يعمل علي شاکلته » نظر خود را طوري مطرح ميکند که در بدو امر به نظر ميرسد ايشـان قائـل بـه سـعادت و شقاوت ذاتي انسان است ؛ اما وقتي اين آيات را کنار تحليل و تفسير ايشان پيرامـون آيـات ديگري ميگذاريم ؛ نظير «من عمل صالحا فلنفسه ومن أساء فعلي ها و ما ربک بظلـام للعبيـد» (فصلت : ٤٦)؛ يا «و من يعرض عن ذکر ربه يسلکه عذابا صـعدا» (جـن : ١٧)؛ يـا «...