چکیده:
جامعه عشایری کشور در سیر تاریخی خود متاثر از شرایط پیش رو، روندهایی از اسکان را که بسته به مکانیزم موثر پایداری یا عدم پایداری از ویژگی های بارز آنان می باشد تجربه نموده که مطالعه هدفمند این روندها به خوبی می تواند کارشناسان را با ساختار سیستمی جامعه عشایری که با پویایی و انعطاف پذیری خاص خود توانسته مراحل مختلفی از تحول را سپری سازد، آشنا ساخته و برای هدایت جاری سیستم در راستای رسیدن به توسعه پایدار جامعه عشایری یاری رسان آنان بوده، چراغی روشنگر برای درک صحیح از آینده برنامه های مرتبط با جامعه عشایری گردد، آنگونه که بی توجهی به این واقعیت به صرف نامرتبط اعتبارات و اتلاف نیروهای کارشناسی منتهی خواهد شد.
بر این اساس آن دسته از سکونت های عشایری که بصورت خودجوش و منطبق بر نواحی ییلاقی، قشلاقی و میان بند شکل گرفته اند پذیرفته ترین شکل اسکان را در راستای رسیدن به پراکندگی معقول جمعیت در پهنه سرزمین جهت بهره گیری بهینه از منابع در گستره متنوع سرزمین ارائه داده، نمادی از تجلی انطباق همه جانبه سکونت پایدار می باشند.
به این ترتیب شناسایی نواحی خود جوش اسکان عشایر بعنوان نقطه اتکایی مطمئن برای تلفیق و یکی نمودن برنامه های اسکان سازمان های ذیربط با خواست درونی عشایر و بستری مناسب برای اسکان پایدار و پویا می باشد، که اگر منطبق با الزامات زمان ساماندهی شوند رسوب هدفمند و فعال جامعه کوچرو را به همراه خواهد داشت.
بر همین مبنا است که شناخت این نواحی بعنوان مرحله ای از پویایی و تحول سیستمی جامعه عشایری ما را به درک صحیحی از «سیستمی پویا» که برای حفظ ماهیت خود تحولات تاریخی بسیاری را با عملکردهای مناسب پشت سرگذاشته رهنمون گشته، مدیریت کارآمد تحولات جاری این سیستم را ممکن می سازد.