چکیده:
اوج روابط ایران و آمریکا به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دوره نیکسون برمی گردد. در این دوره
انگاره های ایران و آمریکا نسبت به یکدیگر تقویت شد و روابط دوجانبه به ویژه از حیث ابعاد امنیتی و
نظامی آن چنان گسترده بود که در طول تاریخ روابط بین دو کشور سابقه نداشته اما در دوره کارتر
انگاره های دو کشور نسبت به یکدیگر به هم می ریزد و به پیوند های محکمی که در دوره نیکسون
برقرار شده بود آسیب های سختی وارد می شود. این دوره نشان می دهد که هر دو دولت نسبت به هم
اشتباه کردند و انگاره ها در هم می شکند. پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات ناشی از آن منتهی به قطع
روابط با آمریکا به عنوان مهمترین شریک استراتژیک ایران در دوران نظام دوقطبی گردید. پیروزی
انقلاب باعث شد که آمریکا مهمترین پایگاه سیاسی خود در خاورمیانه و خلیج فارس را از دست بدهد.
این پژوهش مبتنی بر این است که انگار های ذهنی دو کشور سبب تیره شدن روابط پس از پیروزی
انقلاب اسلامی تا به امروز شده و موجب قطع رابطه، تحریم اقتصادی، حمایت از عراق در جنگ
تحمیلی، جلوگیری از پیروزی در جنگ و اعمال فشار و تحریم و مداخله در جریان توسعه ایران گردیده
است. سوال اصلی در این تحقیق این است، ساختار ذهنی و روانی (انگاره) دولتمردان ایران و آمریکا
چه تاثیری بر تداوم تیرگی روابط دو کشور دارند؟ فرضیه اصلی این پژوهش بر این مبتنی است، ساختار
ذهنی و روانی دولتمردان ایران و آمریکا برساخته اجتماعی و در تقابل با یکدیگر قرار دارد که باعث
تداوم تیرگی روابط دو کشور شده است.
خلاصه ماشینی:
به طور کلی سیاست خارجی آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، طی سالهای پس از انقلاب از نوسان زیادی برخوردار نبوده و این کشور راهبرد یکسانی را در مواجهه با ایران در دستور کار قرار داده است ؛ اگر چه در مقاطع مختلف به لحاظ روشی ، سعی کرده تا از تاکتیک های متنوعی برای پیشبرد استراتژی مهار و کنترل رفتار جمهوری اسلامی بهره گیری نماید (١٩٧٨,Iran A Country).
تاثیر انگارهای ذهنی دولتمردان ایران و آمریکا بر افزایش تیرگی روابط دو کشور این سؤال که چرا برقراری رابطه میان ایران و آمریکا مقدور نیست ، همواره در محافل سیاسی داخلی و خارجی مطرح شده و گاه برای ایجاد فشار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران استفاده می شود.
66 از منظر سازه انگاری سیاست خارجی به طور کلی و روابط ایران و آمریکا به طور خاص، روابط بین دو دولت و دو حکومت است که هر دو با تکیه بر ابزارهای قدرت خود به دنبال منافع بیشتر هستند.
واحد اصلی تحلیل پولاک، دو دولت و جریانهای تاثیر گذار بر آنها و نیز نتایج تصمیم های آنها بر محیط بین المللی و روابط دو جانبه است ، هر چند وی در تبیین عناصر تاثیرگذار بر روابط دو کشور، بر پدیدههایی مانند گروگان گیری تاکید میکند که در اصل امری غیر دولتی بود اما در نهایت گرایش ها و سیاست هایی را در دولت های دو کشور به وجود آورد که به خصوص پس از گرایش تدریجی آمریکا به عراق طی جنگ ، موجب رویارویی تمام عیار دو کشور شد (سلیمی ١٣٨٨: ٢).