چکیده:
این پژوهش به منظور بررسی میزان جهت گیریهای عقلائی در زندگی روزمره و عوامل موثر بر آن در بین فرهنگیان در مقایسه با دانشجویان شهر زنجان انجام شده است. چارچوب نظری، تلفیقی از تئوری -های ماکس وبر، جان هرسانی، جیمز کلمن، ریمون بودون، جان الستر، یورگن هابرماس و تئوری انتخاب عقلانی است، جامعه آماری شامل فرهنگیان آموزش و پرورش و دانشجویان شهر زنجان و حجم نمونه به ترتیب شامل تعداد 260 نفر و 353 نفر که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده، این تحقیق از نوع پیمایش تحلیلی است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت،و 78 سئوال در جامعه نمونه اجرا شده است.
یافتهها نشان میدهد که، در جامعه نمونه مورد مطالعه تفاوت میانگین بین دو گروه از نظر میزان جهت گیری عقلائی برحسب مولفههای پایگاه اجتماعی (جنسیت، تحصیلات، شغل، درآمد، دارایی) تنها مولفه جنسیت تفاوت معنیداری داشته که آمارهها نشانگر تفاوت میانگین بالای جهتگیریهای عقلائی مردان نسبت به زنان است و سایر مولفهها با میانگین یکسان میباشند. در خصوص متغیرهای مستقل (میزان گرایش به دینداری، تقدیر گرایی، قانون گریزی، گرایش به مدرنیسم، احساس محرومیت نسبی) نتایج نشانگر اثبات رابطه معنادار این متغیرها با متغیر وابسته میباشد که ضریب تعیین (R2)متغیرهای مستقل اثر گذار 93/ 0 میباشد به عبارت دیگر متغیرهای مستقل 93 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند و در مورد فرضیه اصلی تحقیق، مقایسه میانگین جهتگیریهای عقلائی فرهنگیان با دانشجویان، نتایج بدست آمده نشانگر اثبات این فرضیه است، یعنی دانشجویان در مقایسه با فرهنگیان از جهت گیریهای عقلائی بالاتری برخوردار میباشند.
خلاصه ماشینی:
یافته ها نشان میدهد که ، در جامعه نمونه مورد مطالعه تفاوت میانگین بین دو گروه از نظر میزان جهت گیری عقلائی برحسب مؤلفه های پایگاه اجتماعی (جنسیت ، تحصیلات ، شغل ، درآمد، دارایی) تنها مؤلفه جنسیت تفاوت معنیداری داشته که آماره ها نشانگر تفاوت میانگین بالای جهت گیریهای عقلائی مردان نسبت به زنان است و سایر مؤلفه ها با میانگین یکسان میباشند.
اما برخی از محققانی که در سنت مطالعات فرهنگی و زندگی روزمره کار میکنند، اساسا مطالعه خود را از همین جا آغاز میکنند و با دست گذاشتن بر جزئیاتی از این زندگی، نشان میدهند که دانش افراد از آن ، کاملا بسته به موقعیت و جایگاه خودشان است و اطلاعات محدود، ناقص و در مواردی همراه با خطایی از تجارب سایر اقشار و گروه های اجتماعی دارند (اباذری و دیگران ،١٣٨٧: ٧٦).
حال باید پرسید که این نیروی تعقل در وجود آدمی چگونه عمل میکند؟ آیا خود به خود شروع به فعالیت می کند یا تحت تاثیر علل و عواملی است ؟ بر این مبنا شناخت عوامل موثر بر جهت گیریهای عقلانی در زندگی روزمره به عنوان یکی از راه های مهم در پیش بینی رفتار مردم و مقدمات تغییر فرهنگی و اجتماعی در جامعه اهمیت و ضرورتی اساسی دارد.
٣٠ نتایج یافته های این پژوهش ، حاکی از آن است که با افزایش قانون گریزی در افراد جامعه ، جهت - گیریهای عقلائی در زندگی روزمره افزایش و بالعکس هر چه میزان قانون گرایی آنان افزایش یابد به همان نسبت جهت گیریهای عقلائی شان در زندگی روزمره کاهش مییابد.