چکیده:
عبدالکریم کشمیری، فرزند عاقبت محمود، فرزند خواجه محمد بولاقی، فرزند خواجه محمدرضا (1198ق)، تاریخنگار فارسینویس شبهقاره بود. دربارة زندگی وی ظاهراً جزآنچه از کتاب وی (بیان واقع) به دست میآید، آگاهیهایی در دست نیست.
وی از مردم کشمیر بود و در شاهجهانآبادِ دهلی میزیست. در سالهایی که در دهلی سکونت داشت، نادرشاه افشار (1160ـ 1148ق)، بدان شهر تاخت و آنجا را گرفت (1151ق).
عبدالکریم آنگاه که عزم کرد به زیارت کعبه و دیگر جاهای مقدس اسلامی برود، با میرزا علیاکبر خراسانی، داروغۀ دفترخانه دیدار کرد و میرزا علیاکبر وی را به «ملازمت سلطان رسانیده به وعدة رخصت حج و زیارت، در سلک متصدیان حضور منسلک گردانید.» عبدالکریم همراه سیدعلویخان حکیمباشی در رکاب نادرشاه افشار رهسپار ایران شد. هنگامی که نادرشاه پس از جنگهای پیدرپی در پنجاب، سند، افغانستان، خراسان، ورارود، خوارزم و جاهای دیگر به قزوین رسید (1154ق). عبدالکریم که با وعدة سفر حج از جانب میرزا علی اکبر داروغهباشی به دربار نادر پیوسته بود، سرانجام در قزوین اجازة سفر حج گرفت و عازم حجاز گشت و در راه از جاهایی مانند کربلا و حلب نیز دیدن کرد. پس از گزاردن حج (1155ق)، از راه بندر جده با کشتی به هند بازگشت و در جمادیالثانی (1156ق)، به دهلی رسید (ظهورالدین احمد، بیتا، ج3، صص 617 ـ 609 ؛ اختر راهی، 1406ق، ص382 ؛ سیدفیاض محمود، 1972م، ج3، صص146ـ 145).
وی نویسندة بیان واقع است که به زبان فارسی است و در بارة زندگی و حکومت نادرشاه افشار نوشته شده و تنها بخشی از آن، شامل گزارشی از سفر کشمیری به سرزمین حجاز است. اکنون به بررسی و تحلیل این سفرنامه میپردازیم:
خلاصه ماشینی:
4. طریق بندوبست و ضبط و نسق راه رفتن قافلة حجاج به بدرقة میرحاج شام که از طرف خوندگار روم تعیین میشود؛ فایدة دیگر از تعیین میر حاج این است که اهل قافله و حجاج به سبب ضبط و نسق میر حاج درباب حرکت و سکون و سایر امور معمول بیابان روی تخلف و انحراف نمیتوانند نمود و الاّ قافلة به این عظمت را در مقدمه پس و پیش رفتن و تعیین منزل و اختیار اماکن نزول و غیره انواع نزاع به میان آمده، قطع منازل کذایی دشوار میشد و طریق و شکل بندوبست و ضبط به این عنوان مقرر و مصمم شده که فلان شتردار، پیش از همه راه برود و بعد از او فلانی و پس از او فلانی و علی هذا القیاس و مکان مرور حجاج ایران و شتربان ایشان عقب همه است و در وقت نزول منزل نیز هر شتربانی را مکانی مقرر دارند که در آنجا فرود آیندو حاجیان بر شتردار، متصل او خیام سعادت انجام خود برپا نمایند و هیچکس را مقدور نیست که از امور معمول مقرری خلاف و انحراف تواند نمود؛ چون به سبب مسافتو طول منازل شب و روز راه میروند، لهذا هنگام ادای نماز، شتران را مع بار نشانیده، به قدر یک ساعت نجومی توقف میکنند و نصف شب نیز به واسطة قضای حاجات بشری به دستور مسطور شتران را نشانیده، درنگ و توقف مینمایند و به واسطة اینکه تمام خلایق قافله دفعةً واحدةً از توقف اطلاع یابند، مردم میرحاج از پیش قافله هواییها را آتش داده به سمت بالا سر میدهند.