چکیده:
برخی از اندیشمندان و اندیشهورزان مدیریت دولتی در حوزهی عمل و نظر بر این باورند که مدیریت در بخش دولتی متفاوت از مدیریت در بخش خصوصی است. سیاست به صبغه ، شکل و محتوای اداره، رنگ و لعابی خاص میدهد. بر این اساس، میبایست چیدمان مفهومی و آرایش عملی نحوه اعمال مدیریت در سازمانهای دولتی با محوریت ارزشهای سیاسی معماری شود. این رویکرد در ادبیات مدیریت دولتی با عنوان «رویکرد سیاسی» به مدیریت در بخش دولتی مشهور است. رویکردی که با ظهور اداره امور عمومی جدید در بسیاری از کشورها متداول شد و تلاش کرد تا سیاست را در تار و پود اداره دخالت دهد. در عصر فعلی نفوذ سیاست در اداره را سیاستزدگی بوروکراسی مینامند. پدیدهای که هم تبعات منفی و هم تبعات مثبت در پی دارد. هدف غایی این پژوهش، فهم مبانی نظری سیاستزدگی، انواع و اشکال آن ، سازوکارهایهای عملیاتیکردن آن در بخش دولتی و همین طور تحلیل پیامدهای چنین رویکردی است.
خلاصه ماشینی:
در چنین حالتی کار دولت جدید تزریق نوعی شایستهسالاری یا سیاستزدگی بوروکراسی است؟ نکته ششم، اگر دولت به صورت دموکراتیک بر منصب قدرت مینشیند و رئیس جمهور منتخب، تجلی ارزشهای دموکراتیک جامعه است آیا رؤسای بوروکراسی نباید از طریق ارادهی ملت که در رئیس دولت متجلی است، جابجا شده و یا تغییر کنند؟ آیا شایستهسالاری محض، نمیتواند نسبت به تقاضاهای اکثریت واکنش سریع نشان دهد؟ آیا در چنین شرایطی، انتصابات سیاسی در بوروکراسی، عملکرد بوروکراسیها را مخدوش میسازد؟ بیتردید «شایستگی بیطرفانه» به عنوان ایده کلاسیک مدیریت در بخش دولتی، مهمترین رکن شایستگی در سازمانهای دولتی و بوروکراسیهای ملی است.
با توجه به این پدیده سؤال کلیدی آن است که چرا سیاستمداراندوست دارند بوروکراسی ملی را سیاست زده کنند؟ شاید بتوان چنین گفت که واضحترین دلیل «کنترل کارهایی است که سازمانهای دولتی انجام میدهند»؛ زیرا معمولا انتقادی که دولتمردان و سیاسیون از دستگاه بوروکراسی میکنند (شکوه رئیس جمهور سابق کشور در باب سازمان و مدیریت و برنامهریزی کشور را مد نظر قرار دهید) آن است که مصوبههای دستگاه سیاسی به اجرا در نمیآید.
سکوت اشاره به حالتی دارد که «در آن وضعیت کارکنان و مدیران شاهد زوال سازمان خود هستند، مسائل کلیدی و سیاهچالههای سازمانی را خوب میشناسند ، نحوهی مدیریت مسائل را میدانند، راه برونرفت از مخمصه عملکردی را میدانند ولی ترجیح میدهند به جای اظهار نظر سکوت اختیار کنند زیرا هر گونه اظهار نظر جدی همراه با میزانی از انتقاد بعضا منجر به کینهجویی و تلافی مافوق خواهد شد»، مگر افرادی که پشتوانههای سیاسی قویتری دارند و ترس و بیم از تنبیه مدیریتی به خود راه نمیدهند که در فضای سیاستزده افراطی چنین افرادی نیز معذورند.