چکیده:
اصل کرامت انسانی مهمترین اصل مبنایی و پایهگذار نظام بینالمللی حقوق بشر
است که حقهای بشری شناساییشده در نظام بینالمللی حقوق بشر براساس
آن توجیهپذیر است. این اصل» در اسناد حقوق بشری بینالمللی و منطقهای
متعددی شناسایی شده است و حتی در اسناد مربوط به حقوق بشردوستانه نیز بر
رعایت این اصل و لزوم احترام به آن تاکید شده است. یکی از مقولات بنیادین
در انلدیشة معاصرء کرامت انسان است. نوشتار حاضر پس از اشارهای گذرا به
مفهوم کرامت انسانی و تامل در مبانی آن در اندیشة اسلامی» میکوشد با استناد
به آیات و روایات به نتایج و لوازم و مقتضیات آن در نظام اسلامی اشاره کند.
یکی از وظایف مهم نظام اسلامی» ایجاد بستر مناسب برای بهرهمندی انسانها
از همه ظرفیتهای مادی و معنوی است که خداوند برای تامین سعادت و تعالی
آنان در وجود انسان و جهان آفرینش قرار داده است. نمود ظاهری نظام اسلامی را
میتوان در حاکمیت ارزشهای دینی و سبک زندگی اسلامی مبتنیبر اعتقادات و
دستورات اسلامی برگرفته از قرآن و ستّت مشاهده کرد که در آن شهروندان جامعة
اسلامی حق حیات طیبه» امنیت» آزادیهای اجتماعی» رشد عقلانیت و دوری از جهل و خرافات» بهداشت جسمی و روحی» استقرار عدالت» گسترش اخلاق و
فضایل انسانی ورعایت شان و حرمت انسانی در پرتو مردمسالاری دینی دارند.
البته کرامت انسانی» مطلق نیست بلکه نسبی و تشکیکی است و براثر رفتارهای
اختیاری ناشایست و سوءاستفاده از استعدادها و فرصتهای موجود» قابل سلب
است و همین امر مجوز مشروعیت برخی مجازاتهای به ظاهر تحقیرکننده یا
دردناک و متناسب با جرم ارتکابی است.
خلاصه ماشینی:
در این نگرش، این اصل مقتضی آن است که فرد انسانی از هر طبقه، گروه، فرقه، نژاد یا زبانی که باشد، حتی اگر جنایتکار جنگی باشد، مخالف و معاند سیاسی باشد، جاسوس، خائن و منفور، محکوم به اعدام، بیگانه، تبعة دشمن درحالجنگ یا در هر حال دیگری که باشد، باید بهعنوان یک انسان به او نگریسته شود و حق دارد برای احقاق حقوق خود به مرجع قضایی مستقل، بیطرف و آزاد از مداخلة دولت مراجعه کند، آنچنانکه محاکمة وی نیز باید در چنین مرجعی با رعایت تشریفات قانونی و اصول عدالت کیفری صورت پذیرد (همان: ص 142).
به همین دلیل، اگر انسانی درصدد هواپرستی و خودکامگی و قدرتبازی و خودهدفی برآمده و آن نیروها و استعدادها را بهسوی اهداف پلید خود توجیه کرده و مورد بهرهبرداری قرار داد، قطعی است که چنین انسانی نه فقط حق کرامت و شرافت و احترام ذاتی ندارد، بلکه بدان جهت که مخلّ حیات و کرامت و آزادی دیگر انسانها است، مجرم بوده و باید مؤاخذه و برای دفاع از حقوق حیات و کرامت و آزادی آنان کیفر و بازخواست شود (جعفری، پیشین: صص 283–282).
وضع و موضعگیری اسناد حقوق بشری در قبال منشأ کرامت انسانی نیز بهگونهای معنیدار است؛ درحالیکه اسنادی چون اعلامیة جهانی حقوق بشر (Universal Declaration on Human Rights (UDHR) 1948) در مقدمه و مادة 1 آن بهگونهای این اصل را شناسایی کرده است که هیچ اشارهای به منشأ و مبدأ آن نداشته باشد.