چکیده:
زبان بلوچی، یکی از شاخههای زبانهای ایرانی است. این زبان صورت باستانی و قدیمی خود را بهتر از دیگر شاخههای زبانهای ایرانی حفظ نموده است. باوجوداین، برای دانشمندان غربی اثبات نژاد بلوچها به لحاظ آریایی، دراویدی، ترکمن و یا عرب بودن آنان امری بغرنج بوده و در خصوص این مسئله استنتاجهای قطعی از سوی هر محقّقی با برخی تردیدها همراه بوده است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق تاریخی و پژوهش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا نژاد مردم بلوچ را با اتّکا بر برخی نظریات خاصی که در این زمینه ارائه شده، مورد واکاوی قرار بدهد. درواقع، هدف پژوهش آن است که علاوه بر نقل برخی نظریات برجسته، به توصیف و تبیین مسئله مورد نظر پرداخته شود. نتایج پژوهش حاضر نشان خواهد داد هر چند در گذشته بحث مطالعه نژادها، یک مسئله حاد ایدئولوژیک و سیاسی پررنگ در غرب بوده؛ امّا باید خطرنشان کرد با توجه به کثرت نظریات ارائه شده در زمینه ماهیت بلوچها و عدم وحدت رویه در نوشتههای غربیان، این امر درزمینه شناسایی هویت نژادی این قوم به صورتی بینابین مصداق پیدا میکند. به عبارتی، دیدگاههای مستند علمی، مواضع، جهانبینیها و یا رویهای که طی آن غربیان به بررسی ماهیت اقوامی همچون بلوچ یا غیر بلوچ میپرداختند، نشئتگرفته و برخاسته از متن سیاست بود
<em>Baluchi language is one of the branches of Iranian languages. This language has kept its ancient form more than other branches of Iranian languages. For Western scholars, however, it has been difficult to prove Baloch's race from the Aryan, Dravidian, Turkmen or Arabic point of view. Concerning this issue, definitive inference from any researcher has been controversial. In this research, using the historical method and descriptive-analytical research, we try to examine the Baluch people's race based on the views of Western scholars. Indeed, the attempt is to describe and explain the current situation of the issue. The findings of this research show that in the past, the issue of studying races was a very acute ideological and political issue in the West, especially for their colonial purposes. But it should be said that this is less true in Balochistan's identification of racial identity. However, such an attempt is the sequel of the same trend and general and long-term goals of Western colonialism, especially the British</em><em>.</em>
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش حاضر نشان خواهد داد هر چند در گذشته بحث مطالعه نژادها، يک مسئله حاد ايدئولوژيک و سياسي پررنگ در غرب بوده ؛ اما بايد خطرنشان کرد با توجه به کثرت نظريات ارائه شده در زمينه ماهيت بلوچ ها و عدم وحدت رويه در نوشته هاي غربيان ، اين امر درزمينه شناسايي هويت نژادي اين قوم به صورتي بينابين مصداق پيدا ميکند.
هر چند در طي دوران طولاني سنت شرق شناسي، شناسي، تاريخ نگاران ، زبان شناسان و نظاير آنها افرادي امين و مطمئن بوده اند که باسياست روز نيز سروکاري نداشته اند؛ اما مجددا تأکيد مي شود که اين مقاله به جريان فکري توجه دارد که در چند سده اخير تأثير مهمي در جريان شناخت هويت نژادي قوم بلوچ داشته و حتي تعيين کننده رهيافت خود براي دانشور شرقي شده اند.
(chapter XXII با همه اين توصيفات ، به جهت آنکه از همان ابتداي کار شرق شناسي، شواهد تاريخي و اسناد انسان شناختي اندکي در رابطه با شناسايي منشأ نژادي اقوام بلوچ و خاستگاه واقعي آنان وجود داشت ؛ از همين رو فرضيات و حدسيات گوناگوني در رابطه با هويت اصلي اين قوم وجود داشت که آن را به امري رازگونه و پيچيده تبديل کرده بود.
با توجه به وجود اين گونه محدوديت هاي پژوهشي، تنها راهي که مستشرقين غربي براي شناسايي ماهيت نژادي قوم بلوچ پيش رو داشتند، پيدا کردن پيوندهاي فرهنگي ازجمله پيوندهاي زباني قوم بلوچ با ديگر اقوام مشابه بود.
اما عقيده بر اين است بلوچ ها همراه با قبايل و گروه هاي قومي ديگر ازجمله کردها در بخش هايي از اطراف البرز سکونت داشته اند.