چکیده:
تعیین و وضع حقوق واقعی بشر مرهون معین بودن موضوع آن و به عبارتی دانش «انسانشناسی» است. اندیشههای انسانشناسانه فلاسفه و دانشمندان در شناخت بشر گسترهای وسیع و گاه به غایت در تضاد با یکدیگر از انسان خدایی تا انسان گرگی، از خیریت بالذات تا شریت بالذات و از موجودی فطری و فاقد هرگونه طبیعت و فطرت، از ربوبیت تا عبودیت، از اختیار تا جبر، از خاکی تا افلاکی، از دنیوی تا ابدی، از فراجنسیتی تا مذکر و از هدفمندی تا بیهدف دارد. همچنین اندیشمندان انسانشناس، از راههای گوناگونی مثل مشاهده و تجربه، یا عقل و یا منبعی فراعقل و فراتجربه یعنی «وحی» به مطالعه انسان میپردازند لکن بهترین راه، بهرهگیری راه جامع و تلفیقی و با استفاده از همه ابزار شناخت است تا همه ابعاد انسان شناخته شود. در این نوشتار مولفههای محوری در شناخت حقیقت بشر همچون، عبودیت بشر، هویت جسمانی ـ روحانی بشر، فطرت بشر، کرامت بشر، اختیار بشر، رابطه بشر و جنسیت، هدفمندی بشر، امتداد ابدی حیات ابدی بشر، هویت اجتماعی بشر و... به روش تحلیل عقلی مورد بررسی و تطبیق میان دیدگاههای الحادی و دیدگاه الهی قرار گرفته است. این مولفهها هر یک تاثیرات و تفاوتهایی را در استنباط نظام حقوق بشر میگذارد که نظام حقوق بشر الهی را از نظامهای الحادی متمایز میسازد.
خلاصه ماشینی:
فطرت انسانی زمینه تعالیجویی و کمالطلبی و خداخواهی انسان است که مبنای کرامت انسان است، درحالیکه همین بشر به لحاظ افراطگری در توجه به بعد وجود مادی خود نه تنها از پیمودن مسیر کمال بازمیماند که دچار انحطاط شده و پستتر از حیوان میشود (اعراف: 179).
بشر هم موجودی است قابلتر از بسیاری موجودات که ارزش آن را دارد که آنها را در راه اهداف وجودیش مسخر خود سازد چون آنها هستند که باید در مسیر کمال این موجود قرار گرفته و برای او استخدام شوند (اسراء: 70).
طبیعی است حقوق بشر ازآنجاکه به تنظیم رفتارهای انسان در این دنیا میپردازد نتیجه مثبت یا منفی در آن دنیا برای انسان به همراه خواهد آورد ازاینرو باید به گونهای باشد که در آن جهان نیز سعادت را تأمین کند.
نتیجهای که از باور به حیات جاویدان گرفته میشود این است که برای آنکه سعادت اخروی و ابدی انسان ضربه و لطمه نبیند، در هنگام دوران امر بین منافع مادی و دنیوی و مصالح معنوی و اخروی باید مصالح معنوی را مقدم داشت و منافع مادی را فدا کرد؛ زیرا کل زندگی دنیا (اعم از شئون فردی و اجتماعی) مقدمه و وسیله است برای حیات اخروی، و معقول نیست که ذیالمقدمه و هدف فدای مقدمه و وسیله گردد.
اعتقاد به تأثیر بسیار مثبت و حیاتی زندگی اجتماعی در حصول بیشترین کمالات برای انسان در تدوین نظامنامه حقوق بشر این نتیجه را درپی دارد که وجود جامعه و نظامات اجتماعی باید به هر قیمتی که هست محفوظ بماند.