چکیده:
موضوع مقالهی حاضر،مطالعه جامعه شناختی رابطه میان مدیریت بدن و سرمایه جنسی زنانمتولد دهة 40 شهر همدان است.روش پژوهش در این تحقیق، پیمایشی و از نوع توصیفیـتحلیلی بوده و برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه محققساخته در قالب طیف لیکرت استفاده شده است.جامعه آماری تحقیق نیز شامل تمامی زنان متولد دهة 60 درهمدان میباشد که در زمان انجام تحقیق (شهریور، 1394) در این شهر سکونت داشتهاند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران400 نفربرآورد گردیده،و شیوهی نمونه گیری هم خوشهای چند مرحلهای بوده است.چارچوب نظری استفادهشده در این مقاله، نظریة سرمایه جنسی کاترین حکیم میباشد. برای سنجش پایایی ابزار پژوهش نیز از آلفای کرونباخ استفاده شده است که میزان ضریب آن برای ابعاد مدیریت بدن (9/.) و برای ابعاد سرمایه جنسی (92/.) بوده است. اطلاعات جمعآوریشده از طریق پرسشنامه بعد از کدگذاری با استفاده از نرمافزار آماری SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد میانگین میزان پرداختن به مدیریت بدن از سوی زنان جامعه مورد مطالعه برابر با ( 9/ 1 از 5) میباشد که رقم قابل توجهی نبوده و آمار نسبتا پائین اما قابل توجهی را به ما نشان میدهد و در این میان بعد سر و صورت با میانگین (06/ 2 از 5) از وزن بالاتری نسبت به سایر ابعاد مدیریت بدن نزد جامعه موورد مطالعه برخوردار است.میانگین ارزش سرمایه جنسی در بین پاسخگویان برابر با ( 74/ 2 از 5) میباشد که از میانگین نسبتا بالایی برخوردار میباشد. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده آنست که متغیر مستقل سرمایه جنسی در سطح معناداری sig = 0/00و با بتای (558/ 0) بر میزان انجام مدیریت بدن زنان متولد دهة 40 تاثیر داشته است.
خلاصه ماشینی:
مطابق با چارچوب نظری پژوهش فرضیه هایی به شکل زیر مورد بررسی قرار میگیرند: فرضیه ١ـ بین میزان ارزش سرمایه جنسی و انجام مدیریت بدن زنان متولد دهه ی ٤٠ در شهر همدان رابطه وجود دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) داده های حاصل از آزمون F نشان میدهد که بین میانگین میزان انجام مدیریت بدن زنان متولد دهه ی ٤٠ برحسب تعلق داشتن به اقوام مختلف تفاوت معنیداری وجود دارد و با ٩٥ درصد اطمینان در سطح معنیداری کمتر از ٠/٠٥ (٠/٠٥> sig) میتوان گفت میانگین مدیریت بدن جامعه موردمطالعه برحسب قومیت آنان متفاوت می باشد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) داده های حاصل از آزمون F نشان میدهد که بین میانگین میزان انجام مدیریت بدن زنان متولد دهه ی ٤٠ برحسب سطح تحصیلات تفاوت معنیداری وجود دارد و با ٩٥ درصد اطمینان در سطح معنیداری کمتر از ٠/٠٥ (٠/٠٥> sig) میتوان گفت میانگین مدیریت بدن جامعه موردمطالعه برحسب سطح تحصیلات آنان متفاوت میباشد ٨٦٦٤=F.
(رجوع شود به تصویر صفحه) داده های حاصل از آزمون F نشان میدهد که بین میانگین میزان انجام مدیریت بدن زنان متولد دهه ی ٤٠ برحسب وضعیت اشتغال تفاوت معنیداری وجود دارد و با ٩٥ درصد اطمینان در سطح معنیداری کمتر از ٠/٠٥ (٠/٠٥> sig) میتوان گفت میانگین مدیریت بدن جامعه موردمطالعه برحسب نوع شغل آنان متفاوت میباشد ٢٨٧٨=F بر این اساس میتوان بیان داشت که زنان بیکار و شاغل در بخش اداری به ترتیب با میانگین های ١/٦٦ و ١/٥١ از بالاترین و زنان حاضر در مشاغل خدماتی با میانگین ١ از پایین ترین میزان پرداختن به مدیریت بدن در بین جامعه موردمطالعه برخوردارند.