چکیده:
نثرالدرّ نام کتاب مهمی است از ابوسعد منصوربن حسین آبی که در دهه آغازین سده پنجم هجری نوشته شده است. این کتاب، نوعی سفینه یا آنتولوژی است مشتمل بر هفت فصل در مورد مسائل مختلف که به کار همه صنوف، اعم از دبیران و خطیبان و شاعران و ندیمان و حتی و شاهان و رعایا میآید. فصل سوم کتاب، دوازده باب دارد که هر بابی به منزله گزیدهای است از سخنان و حکایات و نوادر مربوط به یکی از مشاهیر یا گروهی از طبقات ویژه. نویسنده در باب دوازدهم، از فصل سوم کتاب، به کلام شاطران (شطّار) میپردازد. این بحث چون تا به حال مورد توجه کسی قرارنگرفته به عنوان یکی از اسناد مهم فتوت قبل از سده هفتم که متون عیاری و فتوت نامه ها زیاد میشود، حائز اهمیت است؛ ازاین رو ترجمه آن در ذیل این مقاله آورده میشود. در پایان هم بر اساس همین متن، ویژگیهای عمده عیاران و عیاری که اساسا با رنگ و بوی ایرانی و با خلق و خوی متفاوت و عادت شکن بوده اند، به عنوان نتیجه فهرست شده است.
خلاصه ماشینی:
یکی از ابواب مهم این کتاب که ظاهرا کمتر مورد توجه قرار گرفته اســت ، باب دوازدهم از فصــل سـوم اسـت که با عنوان «کلام الشـطار و من یجری مجراهم و نوادرهم » پرداخته و در آن کوشیده است تصویری زنده از پست و بلند و نیک و بد کار عیاران و شاطران ارائه دهد.
اینک ترجمۀ باب دوازدهم کتاب (با پوزش خواهی از خوانندگان به خاطر لحن گستاخ و بی ادبانۀ این عیاران و دشنام های زشت ایشان و کلمات رکیکی که به کار میبرده اند): ١) یکی از ایشــان چنین حکایت کرد که شــاطری بدین گونه افتخار میکرد – و من آن را به خاطر سـپردم – که میگفت : منم موج گل آلود.
از خلال همین فصـل با چند تن از چهره های برجستۀ فتوت آشنا میشویم که همه قبل از چهارصد هجری بوده اند و حتی در کتاب ابن معمار و مقدمۀ دکتر مصـطفی جواد هم نامشان دیده نمیشود مانند: ســـابلویـۀ باقلی فروش ، عثمان خیاط ، ســـلیمان بن طراد، بابویه ، حمیربن مالک و نیز با حکایاتی که از خلال آن حکایات به عمق آموزش های ایشان میتوان پی برد.
نحو زبان عربی ایشـان نحو ویژه ای است که از قواعد رایج زبان عربی تبعیت نمیکند و این نکته ای اسـت که مصـححان متن پیوسته آن را یادآور شده اند: تعبیراتی از نوع یابن الخادمه (پرستارزاده در تعبیر فردوسی) قابل توجه است و در میان دشنام های ایشان ، صبغه ایرانی خالص دارد.