چکیده:
این پژوهش با هدف طراحی الگوی اسلامی ـ ایرانی مهارتآموزی در مدارس متوسطه کشور با استفاده از رویکرد پارادایمی اشتراوس و کوربین (1393) برای نظریه دادهبنیاد و به روش کیفی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه صاحبنظران، کارشناسان و مدیرانی بود که در یکی از عرصههای مهارتآموزی رسمی (آموزشوپرورش) و غیررسمی (سازمان فنی و حرفهای کشور) تجربه و حضور داشتند. باتوجهبه رویکرد پژوهش، تمرکز اصلی بر خبرگان آشنا با مسائل مهارتآموزی در مدارس متوسطه کشور بود که درنهایت 17 نفر از ایشان بهصورت هدفمند و براساس راهبرد گلوله برفی برای انجام مصاحبههای عمیق بدون ساختار انتخاب شدند. تحلیل دادهها بهطور همزمان با استفاده از روش کدگذاری باز، انتخابی و نظری انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد: "مهارتها و شایستگیهای پایه و غیرفنی دانشآموزان، مهارتهای فنی و شغلی دانشآموزان، تربیت حرفهای میتنیبر مهارت و شایستگی، تقویت ارزشهای اسلامی و ایرانی کار، انعطافپذیری در برابر تغییر و تخصصگرایی در آموزشوپرورش" بهعنوان کانونی یا مقوله محوری مطرح شدهاند. "مقولههای کیفیت آموزش و تدریس و یادگیری، توجه به شایستهسالاری و شایستهگزینی، رویکرد و راهبرد در مهارتآموزی، وجود معلمان ماهر و کارآمد، تخصصگرایی، آیندهپژوهی و آیندهنگری و کیفیت آموزش و تدریس" بهعنوان عللی تلقی میشوند که نقش فعال در مهارتآموزی داشته و تا این عوامل مهیا نشوند، مهارتآموزی شکل نمیگیرد. مهمترین راهبردهای اتخاذشده در این پژوهش عبارتند از: "فرهنگسازی، تحول در برنامه درسی، تحول در محیطهای یادگیری، تحول در روشهای سنجش و ارزشیابی، تحول در کتابها و محتوای درسی، بهداشت و ایمنی کار، زیرساختها و تجهیزات، همکاری و ارتباطات بینالمللی آموزشی و پژوهشی، نیازسنجی و تامین منابع مالی" شرایط بستر در پژوهش کنونی مقولههای"توجه به فرهنگ و شرایط اجتماعی، ساختار سازمانی، انگیزه حمایت از تغییر و مدیریت عملکرد تغییرمدار" هستند. مقولههای "محدودیتها و مشکلات قانونی، عدم باور و تعهد به مهارتآموزی و مشکلات آموزشهای مهارتآموزی" بهعنوان شرایط مداخلهگر الگوی پارادایمی مورد توجه قرار گرفتهاند. پیامد پژوهش حاضر پیشرفت و اشتغالزایی است.
خلاصه ماشینی:
مرور ادبیات نظری و تجربی پژوهش ، این نتیجه را دربر داشت که گرچه در زمینه مهارت آموزی هم در داخل کشور و هم در دنیا، مطالعات و پژوهش های فراوانی انجام شده است ، اما با بررسی های به عمل آمده از زمان تدوین و ابلاغ سند تحول بنیادین آموزش وپرورش ، با وجود تأکیدات فراوان درخصوص موضوع مهم و محوری اشتغال و ایجاد توانمندیها و شایستگیهای حرفه ای در دانش آموزان ، پژوهش های مشخصی یافت نشد و برای این سؤال که : «چه الگوها و روش هایی برای تحقق این هدف وجود دارد؟ و یا درحال شکل گیری است ؟» پاسخ مشخصی به دست نیامد.
همچنین باتوجه به اینکه از مهم ترین اهداف عملیاتی و راهکارهای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش (١٣٩٢) این است که فارغ التحصیلان دارای حداقل یک مهارت مفید برای تأمین معاش حلال باشند، به گونه ای که درصورت جدایی از نظام تعلیم وتربیت رسمی در هر مرحله ، 1 - Training توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند.
مایکل و همکاران (٢٠١٤)، در پژوهشی باعنوان "برنامه درسی برای تعالی ، ساخت برنامه درسی ، چهار مهارت برای یادگیری ، مهارت های زندگی و مهارت های کار" یک بازه گسترده برای مهارت ها در اسکاتلند معرفی نموده است و این دسته بندی به صورت مهارت های فردی و یادگیری که افراد را قادر می سازد تا یادگیرندگان مؤثری در زندگی باشند، سواد و حساب که شامل مهارت های پنج گانه ارتباطات ، حساب ، حل مسئله ، فناوری اطلاعات و همکاری با دیگران می شود و مهارت های فنی و حرفه ای که به مهارت های شغلی مربوط می شود، می باشد.