چکیده:
همزمان با عزم پادشاهان صفویه بر حاشیهرانی و کوتاه کردن دست صوفیان قزلباش از دستیابی به قدرت و تنفیذ شریعت به مثابه ابزار کسب مشروعیت، متون ردّیه برخی فقیهان بر ضد تصوف نیز در نیمه دوم عصر صفوی رشد قابل توجهی یافت. یکی از فقیهان اخباری اثرگذارِ این عرصه ملا محمدطاهر قمی است که با نگارش رسائل متعددی در مخالفت با تصوف، حکمت و فلسفه از پرکارترین ردّیهنویسان این برهه زمانی محسوب میشود. این مقاله با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و با بهره جستن از الگوی تحلیل لاکلاو ـ موفه در پی واکاوی گزارههای زبانی و آشکارسازی ساختهای گفتمان مدار یکی از این متون جنجالبرانگیز یعنی رساله ردّ صوفیه برآمده است. دستاوردهای مقاله حاکیست که مؤلف از منظر دال برتر گفتمان خود، یعنی تشیع و شریعت اسلام به ستیزه با گفتمان رقیب که حول دال مرکزی طریقت و حقیقت دین نظم یافته، برآمده و بر این اساس با سوء تشخیص و تقلیل معنایی عناصر گفتمان غیرخودی، تصوف را بیبهره از اسلام و در بعضی مواقع برآمده از تسنن معرفی مینماید. این وانماییها و شدت یافتن غیریت سازی میان دو گفتمان تأثیر بسزایی در دخالتهای هژمونیک بعدی خصوصا در دوره قاجاریه داشت. هژمونی با ابزار زور، قطعیت و عدم ابهام در منازعات را به گفتمان صوفیستیزان هدیه داد. بر اثر این مداخله به طور رسمی تصوف و قرائتهای باطنی از دین در گفتمان عامه به حاشیه رانده شد و گفتمان ظاهرگرایانه گفتمان غالب فهم دینی جامعه واقع گشت.
As the Safavid kings determined to confined the Sufis of Qizilbash power and using Shari'a for obtaining legitimacy, the raddiah ( refutation ) texts of some jurisprudents against Sufism also have grown significantly in the second half of the Safavid era. One of the influential Ikhbari jurisprudents was Mulla Taher Qomi, who by writing many dissertations in opposition to Sufism is also considered as the most prolific raddiah writers. This paper, by using Van Leeuwen and Laclau Mouffe's analysis patterns, explores linguistic propositions and disclose discourse constructions of one of those controversial texts, Radd-i-sufiya . The paper indicates that the author, from the point of view of his superior argument, Shia and Sharia of Islam, is against the rival discourse around the central point of tariqah and haqiqah , and thus, with the misunderstanding and diminution of semantic elements of discourse, introduce Sufism as non-Islamic and sometimes originated from the Sunnite. These pretensions and the intensification of otherness between the two discourses had a profound effect on subsequent hegemonic interventions, especially during the Qajar period. Hegemony with the means of force gave certainty and unambiguity in conflicts to the Sufi discourse. As a result of this intervention, formally, Sufism and any mystic recitations of religion was marginalized in public discourse, and the formalist discourse was the dominant discourse of the religious understanding in the society.
خلاصه ماشینی:
تصوف در صورتبندی گفتمانی رساله رد صوفیه 1 ایمان امینی 2 دانشآموخته دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، تهران، ایران شهرام پازوکی 3 استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ایران چکیده همزمان با عزم پادشاهان صفویه بر حاشیهرانی و کوتاه کردن دست صوفیان قزلباش از دستیابی به قدرت و تنفیذ شریعت به مثابه ابزار کسب مشروعیت، متون ردیه برخی فقیهان بر ضد تصوف نیز در نیمه دوم عصر صفوی رشد قابل توجهی یافت.
3 پیشینه تحقیق پیشینیه پژوهشی مقاله حاضر به واسطه ساختار آن به دو دسته عمده تقسیم میشود: گروه اول به موضوعاتی همچون نقد تصوف و بررسی منازعات میان صوفیان و مخالفانشان پرداختهاند؛ از جمله رسول جعفریان در جلد دوم از کتاب سه جلدی صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست (قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379) به تصوف در عصر صفوی و همچنین معرفی و بحث درخصوص محتوای چند نسخهی ردیه در آن دوره همت گماشته است.
از شاخصترین صوفیانی که به مثابه آمران به معروف و ناهیان از منکر در برابر آنچه ایشان خود غلطات الصوفیه نامیدهاند و شیوه خودانتقادی را در تصوف به منظور پالایش هرگونه ناراستی و کجروی و کاستن از حجم انتقادات متشرعین در پیش گرفتهاند میتوان از ابونصر سراج، 1 ابوعبدالرحمان سلمی، 2 ابوبکر کلاباذی، 3 ابوحامد غزالی، 4 ابوالقاسم قشیری، 5 ابوالحسن هجویری، 6 سنایی غزنوی، 7 شیخ احمد جام، ابوحفص شهابالدین سهروردی، 8 عطار نیشابوری، 9 جلالالدین محمد بلخی، 10 سعدی شیرازی 11 و عبدالرحمان جامی 12 نام برد.