چکیده:
مشهور فقیهان امامیه معتقدند که ملاک تحقق قتل عمد، قصد قتل یا غالباً کشندهبودن آلت قتل است. آنان برای اثبات نظریۀ خود به روایات و اجماع تمسک کردهاند. باوجود این، روایات صریحاً بر مدعای مشهور دلالت ندارند زیرا نخست، برای تحقق قتل عمد در روایات، قصد فعل مطرح شده است و از ظاهر روایات، قصد قتل بهدست نمیآید؛ دوم، در روایات فقط چند مصداق از افعال غالباً کشنده ذکر شده است و با ذکر چند مصداق نمیتوان یک معیار کلی برای تحقق قتل عمد انتخاب نمود؛ سوم، از عبارت «بما یقتل بمثله» که در بعضی روایات آمده است، معیار «غالباً کشندهبودن» استفاده نمیشود. از طرفی، در فقه مصادیق متعددی از قتل وجود دارد که بهنظر مشهور، قتل عمد محسوب میگردد؛ درحالیکه هیچیک از معیارهای موردنظر ایشان در آنها وجود ندارد. چهارم، اجماع نیز محقق نیست زیرا با چشمپوشی از قول خلاف، چنین اجماعی مدرکی است. پنجم، قصدْ حالتی درونی است و بدون بیان قصد بهوسیلۀ قاصد، نمیتوان به آن پی برد. بنابراین معیار قصد قتل در عالم خارج کارایی چندانی ندارد. علاوه بر آن، قید «غالباً کشندهبودن» عنوان مبهمی است. این عنوان در فقه و حقوق تعریف نشده و فقط به ذکر مصادیق آن بسنده شده است؛ بنابراین نمیتواند معیار مفید و شاخصی باشد. بهنظر میرسد بهترین معیار برای تحقق قتل عمد این است که قاتل در معرضیت قتل بوده و به آن التفات داشته باشد. این معیار با برخی از مؤیدات فقهی و حقوقی تقویت میشود.
Most of Imamiyah jurists believe that the criterion for fulfillment of first-degree murder is the purpose of the murder or often the instrument of the murder as being deadly. They have resorted to the narrations and consensus to prove their own theories. However, the narrations do not explicitly argue the most famous jurists' claim because first, the condition for fulfillment of the first-degree murder in narrations is the intention of the action. Apparently, based on the narrations, the intention of murder cannot be proven. Second, in narrations, there are only a few instances of frequently deadly actions mentioned in the narrations, and a few instances cannot be a general criterion for fulfillment of the first-degree murder. Third, the phrase "Bima Yaqtol Bemesleh" which has been used in many narrations is not considered as a criterion for often being deadly. However, in Islamic jurisprudence, and according to the most jurists' viewpoints, there are various instances of murder that are considered first-degree murder. However, these are not the most jurists' desired criteria. Fourth, consensus is not the condition for fulfillment because by ignoring the breach of promise, such consensus is based on evidence. Fifth, intention is an inner state and cannot be understood without expressing the intention by the intender. Therefore, the criterion of intention for the murder in the outside world is not very practical. In addition, the term "often being deadly" is an ambiguous concept. This concept has not been defined in Islamic jurisprudence and law and is limited to instances. So, it cannot be considered as a useful and salient criterion. It seems the best criterion for fulfillment of the first-degree murder is that the murderer must be subjected to the murder and be aware of that. This criterion is reinforced with some of the confirmed jurisprudential and legal viewpoints.
خلاصه ماشینی:
در مقابل، برخی از فقیهان دیگر مانند فاضل هندی و محقق خوئی معتقدند که تنها معیار برای تحقق قتل عمد، غالبا کشندهبودن آلت قتل است و صرف قصد قتل، بدون اینکه آلت قتل غالبا کشنده باشد، قتل عمد محسوب نمیشود.
البته این دسته از روایات خود بر دو قسماند: در قسم نخست، از قتل با مصادیق فعل غالبا کشنده پرسیده شده و امام7 در هر مورد به قصاص و عمدیبودن قتل حکم کرده است؛ قسم دوم نیز روایاتی است که مضمون آنها دلالت دارد بر اینکه قتل با فعلی که غالبا کشنده است، قتل عمد محسوب میشود.
گرچه این روایات ازلحاظ سند موردقبول فقیهان هستند اما ازلحاظ دلالت مشکل دارند، زیرا: نخست، روایات مذکور به «قصد قتل» تصریحی نکردهاند بلکه «قصد فعل» را مطرح نمودهاند؛ دوم: بهفرض اینکه بپذیریم که دلالت بر «قصد قتل» دارند، «قصد قتل» نمیتواند معیار کاملی برای تحقق قتل عمد باشد، چون از بعضی از روایات استفاده میشود که قتل عمد حتی بدون قصد قتل هم میتواند محقق شود؛ همچنانکه در صحیحۀ فضیلبن عبدالملک آمده است: «اذا ضرب الرجل بالحدیده فذلک العمد؛ اگر کسی [دیگری را] با آهن بزند [و بکشد]، قتل عمد است» (شیخ صدوق، 1413ق، ج4: ص105).
دلیل اجماع برخی از فقیهان مشهور مانند ابنزهره در غنیه، بر معیار مورد بحث، در این باره ادعای اجماع کردهاند: اگر قاتل قصد کشتن داشته باشد یا آلت قتل غالبا کشنده باشد، قتل عمد محقق میشود (ابنزهره، 1417ق: ص402).