چکیده:
امروزه بخش قابلتوجهی از فیلمهای سینمایی مطرح جهان را آثار برگرفته از متون ادبی
تشکیل میدهند. مطالعة رابطة میان ادبیات و سینما در اینگونه فیلمها تبدیل به یکی از
حوزههای پویای دانش ادبیات تطبیقی شده است. موضوع مقالة حاضر نیز بررسی دو نسخة
سینمایی از نمایشنامة بازرس آنتونی شفر است. نسخة اول در سال ۱۹۷۲ با فیلمنامه
شفر و کارگردانی جوزف ال. منکیهویچ و نسخة دوم ۳۵ سال بعد (۲۰۰۷) با فیلمنامة هارولد
پینتر به کارگردانی کنت برانا ساخته شدهاند. بررسی و مطالعة تطبیقی این دو فیلمنامه و قرار
دادن آنها در برابر نمایشنامه میتواند به درک کارکردهای عناصر فیلمنامه و چگونگی فرایند
اقتباس کمک کند. این مقاله سعی دارد تا با تحلیل نثوفرمالیستی دو نسخة سینمایی نمایشنامة
بازرس با هدف تعیین کارکرد عناصر تشکیلدهندة فیلمها و سپس بررسی تطبیقی نتایج
حاصله, نشان دهد که چگونه تغییرات - هرچند مختصر و جزئی - در عناصر اثر مورد اقتباس
منجر به تولید دو اثر مستقل از هم» با معانی متفاوت» میشود.
خلاصه ماشینی:
(رجوع شود به تصویر صفحه) تصویر ٢ در واقع ، شلیک گلوله در فیلم منکیه ویچ در اوج ناامیدی مـایلو و در فـیلم برانـا در اوج تلاش مایلو برای زنده ماندن رخ می دهد.
اگـر در فـیلم منکیه ویچ ، مایلو با آرامش و طمأنینه گریم صورتش را پاک می کند و بعد خود را مقابـل اندرو قرار می دهد، در فیلم برانا عمل پاک کردن گریم در مقابـل چشـمان انـدرو و بـه سرعت و با رفتارهای جنون آمیز رخ می دهد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) همچنین در فیلمنامه شفر بارها می بینیم که اندرو از بازی کردن نقـش هـای مختلـف لذت می برد، از جمله نقش های : - سنت جان لرد مریدیو (تصویر ۶)، - راهب مخوف و کنت فرانسوی (تصویر ٨)، - خدمتکار پیر، - خودش به عنوان گروگانی که با طناب به صندلی بسته شده است (تصویر ٧)، - بازرس که قاتل (یعنی خودش ) را تبرئه می کند.
اندرو از تبلت نظاره گر مایلو است به این ترتیب ، در فیلمنامه پینتر، بازیچه قرار دادن دیگری جایگزین بـازی کـردن بـا همبازی می شود.
این تغییـر بـه او توانـایی نقش بازی کردن می دهد اما در طول فیلم چند بار شاهد آن هستیم که اندرو، بـا تظـاهر بـه فراموش کردن شغل مایلو، او را آرایشگر می نامد، کاری کـه ، در لحظـاتی پـیش از شـلیک اندرو به مایلو، با وجود آن که مایلو بسیار ترسیده است ، خشم او را برمی انگیزد و بـا فریـاد شغل خود را یادآور می شود.