چکیده:
اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ، ﺳﻨﺠﺸﯽ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ در ﭘﯽ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ اﺳﺘﻌﺎره ﻫﺎی ﻣﺴﻌﻮد ﺳﻌﺪ و ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮو در ﻗﺼﺎﯾﺪﺷـﺎن، ﺑﻪ ﻣﻘﺎﯾﺴﮥ اﯾﻦ دو ﺷﺎﻋﺮ در ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی ﻓﮑﺮی و ادﺑﯽ ﺑﭙﺮدازد و ﺗﻔﺎوتﻫﺎ ﯾﺎ ﺷﺒﺎﻫﺖﻫﺎی دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻓﮑﺮی و ﺟﻬﺎن ذﻫﻨﯽ آﻧﺎن را ﺑﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ و ﻣﺤﺘﻮای اﺳﺘﻌﺎرهﻫﺎﯾﺸﺎن، ﻧﺸﺎن دﻫﺪ و از ﺳﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺎه ﺑﻪ ﮐﺎرﺑﺮد و ﻧﻮع و ﺳﺎﺧﺘﺎر و ﭼﻨﺪ و ﭼﻮن اﺳـﺘﻌﺎرهﻫـﺎی دوﺷـﺎﻋﺮ، ارزش ﻫﻨﺮی ﮐﺎر اﯾﻦ دو را، در ﯾﮑﯽ از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﻬﻢ ﺻﻮر ﺧﯿﺎل ﻣﺮور و ارزﯾﺎﺑﯽ ﮐﻨﺪ. ﺷـﻨﺎﺧﺖ ﺳـﺎﺧﺘﺎر و اﻧـﻮاع اﺳـﺘﻌﺎره در اﺷـﻌﺎر دو ﺷـﺎﻋﺮ، ﺑﺮرﺳﯽ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﮐﺎرﺑﺮد اﺳﺘﻌﺎره درارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ اﺟﺰای ﺟﻤﻠﻪ در ﻣﺤﻮر ﻫﻢ ﻧﺸـﯿﻨﯽ، ﺗﻨـﻮّع اﺳـﺘﻌﺎرهﻫـﺎ و ﺗﮑـﺮار ﯾـﮏ اﺳـﺘﻌﺎره ﺧـﺎص، ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺤﺜﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪهاﺳﺖ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺪام ﺷﺎﻋﺮ ﺗﺼﻮﯾﺮﮔﺮاﺗﺮ و ﮐﺪام ﻋـﺎﻃﻔﯽﺗـﺮ اﺳـﺖ و ﮐﺪام ﺷﺎﻋﺮ ﺳﺒﮏ و ﻧﺤﻮة ﺑﯿﺎن ﺑﺮاﯾﺶ ﻣﻬﻢﺗﺮ اﺳﺖ و ﮐﺪام اراﺋﮥ ﭘﯿﺎم. وﻧﯿﺰ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﺎر، ﻣﻌﻠﻮم ﻣﯽﮐﻨـﺪ ﮐـﻪ ﻓﻘـﻂ ﺑـﺎ ﺷـﻨﺎﺧﺖ اﺳﺘﻌﺎره ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ، ﻣﯽﺗﻮان اﺑﻌﺎد ادﺑﯽ و ﻓﮑﺮی دو ﺷﺎﻋﺮ را ﺳﻨﺠﯿﺪ و درﺑﺎره آﻧﻬﺎ داوری ﮐﺮد.
خلاصه ماشینی:
ممکن است همۀ استعارههای مرشحه، عالیتر از استعارههای مجرده نباشند و عوامل تصویرساز دیگر هم بتوانند در تصویرسازی موثرتر از آن واقع شوند؛ اما دلیل برتریاش آن است که در استعارۀ مصرحۀ مرشحه، از ملائمات مشبهبه ذکر میشود و همینف ادعای همسانی را بالاتر نشان میدهد و از دیگر سو، دریافت آن را دشوارتر میکند؛ مانند این بیت ناصر خسرو: چنین تیره چرایی ای مبارک تخت رخشنده؟; ; همانا کز سلیمانت بدزدیدند دیوانش (ص 294) در اینجا، تخت استعاره از ابر آسمان است، اما واژههای سلیمان ودیو از ملائمات مشبهبه (تخت) هستند که ذهن را برای پی بردن به مستعارله به کوشش و کشف وامیدارند.
این نوع استعاره، در دیوان دو شاعر نسبت به انواع دیگر استعاره کمتر است و ناصرخسرو هم اقبال اندکی بدان داشته است؛ اما اینگونه استعارهها را در دیوان مسعود راحتتر میتوان یافت.
با توجه به این نظریه و تحلیل استعارههای دو شاعر، میتوانیم نتیجه بگیریم که شعر ناصر خسرو بیشتر در ساحت معرفتی یعنی ساحت باورها و تعلیم آنها، نمود دارد و شعر مسعود سعد به ویژه حبسیات او، ساحت دوم وجود آدمی یعنی ساحت احساسات و عواطف و هیجانات را نمایندگی میکند و نشان میدهد.
3. نتیجه در بررسی استعاره های ناصرخسرو و مسعود سعد، به این نتیجه رسیدیم که از نظر وجه ادبی، استعارههای ناصر خسرو، متنوعتر و رنگارنگترند به ویژه در تصاویری که از طبیعت میسازد، اما کوششی که مسعود سعد در نوسازی و در آمیختن صور خیال دیگر با استعاره اعمال میکند تا ساختار و بافتار سخن خود برای نشان دادن تصاویری استعاری تجدید شده، تازهتر بنمایاند، این کمبود شعر وی را جبران کرده است.