چکیده:
اصولا مبارزه طلبی و مقابله با ظلم و جور در تمام عرصه ها وجود داشته است و کشور ایران ازین قاعده مستثنی نبوده است، که درادوار مختلف پادشاهی و حکومتی این موضوع از سوی روشن ضمیرها متعدد دنبال می شده است. در همین راستا به جمعیت فداییان اسلام اشاره نمود. شهرت فدائیان اسلام مدیون کلام نافذ رهبر آنان نواب صفوی و ترورهای با اهمیت و پرسروصدای آنان در تاریخ معاصر ایران است، یک گرایش مذهبی انقلابی به شمار میرود که تاثیر عمیقی در صحنة سیاسی و مذهبی ایران بر جای گذاشت. این حرکت پس از یک دوره سرکوبی دینی و مذهبی شدید در دوره رضاخان، آغاز شد و با هدف ایجاد حکومت اسلامی و اجرای قوانین اسلام، به روش خاص فدائیان، به سرعت رشد کرد. شعار اجرای قوانین شرعی، و اینکه عمل به آن می تواند ایران را نجات دهد، آن هم پس از آنکه سراب بودن ادعاهای اصلاح گرایانة رضاخان و وابستگانش از میان روشنفکران و روحانیون اصلاح طلب آشکار شده بود، زمینة پذیرش مردمی فراوانی میان متدینین داشت، حرکت های سیاسی که معارض با استبداد بود در قالب های مختلف روشنفکری و یا دینی سازمان مییافت و نیروهای مذهبی با تمرکز به تفکر شیعه در عرض نیروهای روشنفکرمبارز قرار می گرفت اینک با حضور امام در صحنه سیاست نیروی مذهبی با احاطه و گسترش خود دیگر نیروها را پوشش میدادند. در این مقاله تلاش شده است، این نگاره به دلیل اهمیت ضرورت و اهمیت این پژوهش با هدف تببین و بررسی و نگرش فداییان اسلام مبتنی بر تفکر شیعه به رشته تحریر درآمده است.
خلاصه ماشینی:
شعار اجراي قوانين شرعي، و اينکه عمل به آن ميتواند ايران را نجات دهد، آن هم پس از آنکه سراب بودن ادعاهاي اصلاح گرايانۀ رضاخان و وابستگانش از ميان روشنفکران و روحانيون اصلاح طلب آشکار شده بود، زمينۀ پذيرش مردمي فراواني ميان متدينين داشت ، حرکت هاي سياسي که معارض با استبداد بود در قالب هاي مختلف روشنفکري و يا ديني سازمان مييافت و نيروهاي مذهبي با تمرکز به تفکر شيعه در عرض نيروهاي روشنفکرمبارز قرار ميگرفت اينک با حضور امام در صحنه سياست نيروي مذهبي با احاطه و گسترش خود ديگر نيروها را پوشش ميدادند.
واژه هايکليدي: فدائيان اسلام ، اصلاح گرايانۀ، تفکر شيعه ، نواب صفوي، آزاديخواهي ٦٤ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره نوزدهم ، تابستان ١٣٩٨ * * * * * مقدمه نگاهي به فعاليت گروه هاي مختلف ملي و مذهبي در حوالي سال ١٣٠٠ خورشيدي، نشان از آن داشت که به رغم ضربه اي که مشروطه و روند غربگرايي بر پيکرة اسلام گرايي در ايران و به خصوص مذهب در عرصۀ سياست زده بود، متدينين تلاش هايي را براي احياي روند اسلام گرايي با رويکرد جديد که اساس آن انطباق دين با فضاي جديد فکري دنيا بود، آغاز کردند.