چکیده:
در دورۀ پهلوی دوم، شبهنظامیان حامی شاه تحتعنوان «فداییان شاه» در برخی نقاط کشور تشکیل شدند که بهلحاظ شکلگیری، عملکرد، تشکیلات و ارتباط با حکومت، با گروههای مشابه حامی حکومت مانند اوباش شهری یا پارتیزانهای موقتی، متفاوت بودند و در برخی حوادث ناشی از جنگ دوم جهانی و کودتای 28 مرداد 1332 از شاه و ارتش حمایت میکردند. مسئلۀ اصلی در اینجا مطالعۀ روند سازمانیابی چنین گروههای برخوردار از طبیعتی نسبتاً دائمی، در زمینۀ تاریخی و تأثیر عوامل نهادی است. برای دستیابی به یافتههای توصیفی، به روش پژوهشهای تاریخی، اطلاعات و دادههای تاریخی از اسناد نظامی و دولتی، مصاحبه با برخی افراد مرتبط با شبهنظامیان و سایر منابع استخراج گردید و از این یافتهها برای ارائۀ یک طرح تفسیری استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که چنین سازمانهایی در ابتدا به صورت پارتیزانهای موقتی، در پی جنگ دوم جهانی به تقویت نیروهای دولتی شتافتند و پس از بحران آذربایجان، حکومت به آنان نوعی مشروعیت غیر رسمی بخشید و در دورۀ نخستوزیری مصدق، به تحریک ارتش و جناح تندرو، به سازماندهی و تشکیلات دست یافتند و پس از کودتا نیز حکومت از تجربۀ مرامی و تشکیلاتی این سازمانها، بهعنوان الگویی برای ایجاد یک سازمان شبهنظامی فراگیر استفاده کرد.
Under the title of “Fadaiyan-e Shah”, some militia groups were formed in some regions of the country to support the Shah during the reign of Pahlavi II. These groups were different from the other similar groups of government supporters, such as urban thugs or temporary partisans, in terms of formation, function, organization and their relations with the government. The Fadaiyan-e Shah supported the shah and the army in some of events caused by World War II and the coup of August 19, 1953. The main issue, here, is the study of organizing process of such groups with a relatively permanent nature in terms of history and the impact of institutional factors. To obtain descriptive findings, the historical data has been extracted from military and governmental documents, interviews with some individuals associated with militias and other sources, and they have been used in this study, through a historical method, to provide an interpretative plan. The results show that these organizations had initially tried to strengthen government forces in the form of temporary partisan groups at the beginning of the World War II and afterwards, and the government gave them an informal legitimacy after the crisis in Azerbaijan. They succeeded in achieving an organizational system through the provocation of the army and the radical wing, when Mosaddeqh was serving as Iran's prime minister. After the coup, the government used their ideological and organizational experiences as a model to create a comprehensive militia organization.
خلاصه ماشینی:
نتایج تحقیق حاکی از آن است که چنین سازمان هایی در ابتدا به صورت پارتیزان های موقتی ، در پی جنگ دوم جهانی به تقویت نیروهای دولتی شتافتند و پس از بحران آذربایجان ، حکومت به آنان نوعی مشروعیت غیر رسمی بخشید و در دورٔە نخست وزیری مصدق ، به تحریک ارتش و جناح تندرو، به سازمان دهی و تشکیلات دست یافتند و پس از کودتا نیز حکومت از تجربۀ مرامی و تشکیلاتی این سازمان ها، به عنوان الگویی برای ایجاد یک سازمان شبه نظامی فراگیر استفاده کرد.
پیشینۀ تحقیق نشان میدهد که دربارٔە شبه نظامیان حامی حکومت در تعریف مشخص خود، تاکنون اثری نگارش نیافته است ؛ البته ، فعالیت های برخی از چنین سازمان هایی به صورت موردی در طی دو مقاله ، بدون استفاده از چارچوب مفهومی شبه نظامیان (Militias) نشان داده شده است : «سازمان کوک و جمعیت فداکاران آذربایجان ، براساس اسناد نویافتۀ گارد شاهنشاهی»، (سلیمانی، ١٣٨٩) و «چگونگی تشکیل جمعیت فداکاران آذربایجان به رهبری محمد دیهیم و رویکرد آن در قبال دولت ملی دکتر مصدق » (باقری بسطامی و سلیمانی، ١٣٩٣).
در کتاب لومپن ها در سیاست عصر پهلوی (١٣٠٤-١٣٤٢)، به فعالیت برخی گروه های فرودست همسو با دولت پهلوی دوم اشاره شده است (زاده محمدی، ١٣٩٢: ١٥٠ـ٢٠٩) که چنین گروه هایی را نمیتوان در زمرٔە سازمان های شبه نظامی قلمداد کرد؛ زیرا دارای تشکیلات منسجم با ایدئولوژی مشخص نیستند، طرفداری آنها از حزب توده ، شاه و حتی مصدق نیز متغیر است (خاطرات شعبان جعفری، ١٣٩٤: ١٢٣ـ١٢٦) و موقتی و بدون رهبر مشخص هستند که از آنها با نام «بزن بهادرها، لمپن ها و چاقوکشان » نیز یاد میشود.