چکیده:
برای شرحنویسی میتوان بر اساس متغیّرهای 1. شارح و متن ادبی و 2. مخاطب انواعی را نام برد. یکی از این شروح را، شرح تطبیقی مینامیم. هدف اساسی شرح تطبیقی، شرح ادبیات ملّتی بر اساس ادبیات ملتی دیگر است. روش عملیاتی شرح تطبیقی سه مرحله دارد: 1. مقدمات: بررسی تأثیر و تأثّر تاریخی و تفاوت زبانی میان دو اثر ادبی، 2. شرح تطبیقی: تحلیل بر پایهی شاخصهی زبانی ـ بلاغی و معنایی، 3. نتیجهگیری: دریافت و تبیین میزان تأثیرگذاری متن مبدأ بر متن مقصد. بر این اساس، شرح مثنوی شریف اثر بدیعالزمان فروزانفر را در بسیاری از بخشها میتوان شرح تطبیقی دانست؛ نویسنده در شرح ابیات و بسیاری از حکایتها نگرش تطبیقی داشته و مقدمات شرح تطبیقی را رعایت کرده است.
Considering the parameters of 1. commentator and literary text and 2. audience, different types of commentary can be mentioned. One of these types of commentary is comparative commentary. The aim of comparative commentary is to explain and interpret a literary text based on the literature of one nation in the language of another nation. The applied method of comparative commentary is divided into 3 stages: 1. Introduction: to study the historical relation and linguistic differences between two literary works, 2. Comparative commentary: to analyze based on linguistic-structural and semantic-thematic indexes, 3. Conclusion: to study the amount the text of the source literature affected the target literature, the evolution and development of the analytical indexes in the source literature etc. Based on this approach we come to this conclusion that Badi Alzaman Foroozanfar’s Mathnavi Commentary is consisted of some elements of comparative commentary and that the commentator had a comparative approach in many of lines and stories of his commentary.
خلاصه ماشینی:
البته درباره شرح نویسی کتاب ها و مقالاتی نوشته شده است ؛ یکی از آثار مهم در این باره کتاب سیری در شروح مثنوی از شجری (١٣٨٦) است که گونه های مختلفی از شروح مثنوی را توصیف و تحلیل کرده ؛ هرچند با نوع شرح تطبیقی روبه رو نمیشویم .
علویمقدم (١٣٨٩) نیز در مقاله ی «آسیب شناسی ساختار شرح نویسی» در حوزه ی فهم متن ادبی (با نگاهی انتقادی به شرح های حافظ ) به معرفی برخی از اشکالات ساختاری شروح حافظ توجه کرده است .
استعاره : هر یک از انواع استعاره در ادبیات مقصد که از ادبیات مبدأ گرفته شده باشد، در بخش بیانی شرح تطبیقی بررسی میشود: زیــر خرمـــا بـــن ز خلقــان او جدا زیـر سایــه خفتـــه بیـن سایه ی خدا (دفتر اول : بیت ١٤١٤) در این بیت سایه ی خدا برگرفته از حدیثی منسوب به پیامبر است «السلطان ظل الله » 38 که در جایگاه استعاری به کار رفته است .
معنایی: عبارت است از تبیین عبارتی در متن ادبیات مقصد که بر پایه ی ادبیات مبدأ شکل گرفته و شارح تطبیقی بر اساس دال های استوار درون متنی و برون متنی عبارت مورد نظر را تفسیر و معنا میکند و برآن است ذهنیات خویش را دخیل نمیکند: هـــر نفس نـــو میشود دنیـــا و مـا بیخبـــر از نوشـــدن انـــدر بقـــا (دفتر اول : بیت ١١٤٤) فروزانفر بر بنیان اطلاعاتش از قرآن و آثار عربی این بیت را تفسیر این آیه میداند: «بل هم فی لبس من خلق جدید٤٩ (ق / ١٥) و این سخن ابن عربی «و من أعجب الأمور أنه فی الترقی دائما و لایشعر بذلک للطافه الحجاب ٥٠(فصوص الحکم ، ٢٤).