چکیده:
هدف: در دو دهه اخیر توجه به پدیده خشونت علیه کودکان در ورزش مورد تاکید قرار گرفته است که امر تا کنون در ورزش ایران مغفول بوده است، از این رو هدف این تحقیق شناسایی ابعاد خشونت علیه کودکان و بسترهای بروز آن بود. روش شناسی: با توجه به ماهیت کیفی و اکتشافی موضوع خشونت علیه کودکان در ورزش، از روش تحقیق کیفی از نوع گراندد تئوری و به شیوه گلیزر (1992) استفاده شد. فهرست مقدماتی با استفاده مطالعات اولیه فراهم شد که در ادامه با مصاحبههای نیمه ساختار یافته با 16 از نخبگان، مربیان و کارشناسان آگاه از موضوع پژوهش داده های مورد تایید، جمع آوری گردید. نتایج: در حوزه بسترها 70 نشان شناسایی شد که در کد گذاری محوری محوری به 9 مقوله ی ناآگاهی، تابو، خرده فرهنگ، ساختار خانواده، ساختار باشگاه، ویژگی های شخصیتی عوامل باشگاه، امیال شخصی، یادگیری اجتماعی و موقعیت کودک طبقه بندی و در کدگذاری گزینشی به سه مولفه زمینه ای، ساختاری و رفتاری طببقه بندی شد. بحث و نتیجه گیری: بنظر می رسد عوامل در بروز پدیده خشونت علیه کودکان در ورزش ایران نقش ایفا می کنند که چهار عنصر فرد، خانواده، جامعه و باشگاه تشکیل دهنده های اصلی آن می باشند و نقصان در هر عنصر می تواند راه را برای خشونت علیه کودک هموار نماید
Purpose: In the last two decades, attention has been paid to the phenomenon of violence against children in sport, which has so far been neglected in Iranian sport. Therefore, the purpose of this study was to identify the dimensions and causes of violence against children.<br /> Methodology: Considering the qualitative and exploratory nature of the violence against children in sport, the method of qualitative research was applied to the grounded theory and Glaser method (1992). The preliminary list was provided using preliminary studies. Subsequently, semi-structured interviews were gathered with 16 of the elite, coachs and experts aware of the subject of the research. The data were then analyzed by three-step, open, axial, and selective coding.<br /> Results: In the open coding, 70 cods were identified that categorized axially into nine categories of Unawareness, taboo, subculture, family structure, club structure, personality characteristics of club factors, personal desires, social learning and child positioning, and in selective coding Sub classified into three contextual, structural and behavioral components.<br /> Conclusion: It seems that various factors play a role in the occurrence of violence against children in Iran's sport. Four elements of the individual, family, society and club are the main constituents of it, and the deficiency in each element can be a way for Violence against the child
خلاصه ماشینی:
تعریف سازمان بهدا 9 O"/>O"/> از خشونت، استفادة عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت یا تهدید دربرابر خود یا شخص دیگر یا علیه یک گروه یا جامعه است که درنتیجة وقوع آن، احتمال ایجاد آسیب روحی و ج Violence Packman Žižek Merton Anomie Aggression Hjelle & Ziegler Bourdieu WHO مرگ یا محرومیت وجود دارد (کراگف، دالبرگ، مرسی، زوی و لوزانو 1 ، 2002) این درصورتی است که تری 2 n"/>n"/> (1985) خشونت در ورزش را بهعنوان رفتاری خارج از قواعد ورزشی میدانند که ارتباط مستقیمی با اهداف رقابتی ورزش ندارد؛ البته مصداق خشونت در حوزههای کسبوکار، آموزش و ورزش میتواند شامل ابعاد منحصربهفردی 3 Smith"/>Smith"/> (1983) خشونت را متنوع میداند و بین خشونت بدنی 4 lence"/>lence"/>، 5 lence"/>lence"/> و خشونت جنایی تفاوت قائل است.
همچنین، 10 Arney & Parkinson"/>Arney & Parkinson"/> (2017)، با توجه به سوءاستفادة جنسی از کودک در سایر زمینهها، سوءاستفادة جنسی از کودک درونسازمانی با تأثیرات مت Thomlinson & Strachan Crosset Alexander, Stafford & Lewis Parent TineVertommen Leahy, Pretty & Tenenbaum Fasting, Brackenridge & Sundgot-Borgen Parent & Bannon Tiessen-Raaphorst, Lucassen, van den Dool & van Kalmthout 0.
اگر ویژگیهای شخصیتی را بهصورت اکتسابی درنظر بگیریم، آنها را به خصوصیات رفتاری عوامل میتوان مربوط دانست که بسیاری از آنها در حوزة تأیید صلاحیتها میتوانند قرار بگیرند؛ اما مهمترین نشان و کدی که هم پژوهشگران شناسایی کردند و هم در این مقاله شناسایی شد، میزان قدرت مربیان یکی از عوامل است که یکی از مؤثرترین مجراهای خشونت میتواند باشد؛ البته باید میزان قدرت مربیان با روابط صمیمی و وابستگی کودک Child Protection in Sport Unit به مربی را نیز درنظر گرفت؛ همانطورکه سنس و بریکندریج 1 (2001) نیز به آن اذعان کردهاند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود که روابط مربی و کودک ورزشکار درحد حرفهای بماند که بتواند از وابستگی یا دیکتاتوری که هر دو مفری برای خشونت هستند، جلوگیری شود.