چکیده:
در فضای رقابت کنونی، رشد تولیدات و تثبیت نوسانات اقتصادی از مهمترین اهداف اقتصاد کلان هر کشور قلمداد میگردد. بهرهگیری از شاخصهای اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانشبنیان ازجمله ابزارهای مدیریت تقاضا میتواند در تحقق این مهم نقش مؤثری ایفا نماید. هدف اصلی این پژوهش بررسی مفهوم اقتصاد مقاومتی و نحوه تأثیرشاخصهای اقتصاد دانشبنیان بر تولید ملی کشور با تأکید بر اقتصاد مقاومتی میباشد. مقاله حاضر درصدد تبیین راهبرد توسعه شرکتهای دانشبنیان جهت تحقق اقتصاد مقاومتی است. همچنین این مقاله علاوه بر مرور ادبیات و مفهومشناسی موضوع مدنظر، با استفاده از دادههای سری زمانی 1393-1360 نقش آموزش و منابع انسانی، موجودی سرمایه و شاخص تجارت بر تولید ناخالص داخلی کشور را با بهرهگیری از رویکرد خودرگرسیون با وقفههای توزیعی موردبررسی قرار داده است. یافتههای تحقیق نشانگر آن است که شاخصهای اقتصاد دانشبنیان اثر مثبتی بر تولید ناخالص داخلی کشور بهعنوان نمادی از اقتصاد مقاومتی داشتهاند. همچنین ضریب تصحیح خطا نشان میدهد که در هرسال حدود 58 درصد از عدم تعادل کوتاهمدت برای دستیابی به تعادل بلندمدت تعدیل میشود.
Economic growth and stability is one of the most important macroeconomic goals of any country. Utilizing knowledge based economy factors including demand management plays an effective role on this issue. The main aim of this paper is to survey resistive economy and the way its factors effects national product. We also try to investigate development strategies of knowledge based companies in direction with resistive economy. Using time series data for the period 1360-1393 this paper has examined the role of education and human resources, capital stock and trade on Iran’s GDP using ARDL regression analysis. Results show that resistive economy factors have positive impact on GDP. Error correction coefficient also shows that in every year, about 58 percent of short run disequilibrium adjusts for touching long run equilibrium.
خلاصه ماشینی:
همچنين اين مقاله علاوه بر مرور ادبيات و مفهوم شناسي موضوع مدنظر، با استفاده از داده هاي سري زماني ١٣٩٣-١٣٦٠ نقش آموزش و منابع انساني، موجودي سرمايه و شاخص تجارت بر توليد ناخالص داخلي کشور را با بهره گيري از رويکرد خودرگرسيون با وقفه هاي توزيعي موردبررسي قرار داده است .
يکي از الزامات تحقق سياست هاي اقتصاد مقاومتي معطوف به اقتصاد دانش بنيان ميشود؛ اقتصادي که بارهايي از قيدوبند نفت با رشد علمي خود را بارور و 1 Organization for Economic Cooperation and Development )OECD) 2 Knowledge economy ٧٥ استوار ميکند.
1 Schreyer 2 Kerr & Riain 3 Njoh ٧٩ ٥.
روش شناسي هدف اصلي مطالعه حاضر بررسي اثرات اقتصاد دانش بنيان بر توليد ناخالص داخلي کشور در راستاي اقتصاد مقاومتي بوده و براي بررسي تحليلي اين موضوع از داده هاي سري زماني ١٣٩٣-١٣٦٠ و رويکرد خودرگرسيون با وقفه هاي توزيعي ١ استفاده شده است .
٨٣ جدول شماره (٣) نتيجه برآورد ضرايب بلندمدت و کوتاه مدت با استفاده از ARDL٢٠٠١ تخمين ضرايب کوتاه مدت (به تصویر صفحه رجوع شود)منبع : محاسبات تحقيق نتايج از حاصل برآورد بلندمدت ميان متغيرهاي مدل نيز حاکي از آن است که بين تمام محورهاي دانش (آموزش و منابع انساني، رژيم هاي نهادي و اقتصادي) و رشد توليدات ، ارتباط مثبت و معنيدار وجود دارد.
نتايج حاصل از تحقيق حاکي از آن است که بين شاخص هاي اقتصاد دانش بنيان و نرخ رشد توليد ناخالص داخلي ارتباط مثبت و معنيداري وجود دارد.