چکیده:
هدف پژوهش حاضر، امکان مداخله و تغییر در وضعیت طرد اجتماعی ههورامیهای شهر مریوان از سوی سورانیها است. در این راستا، از رویکردی که در درون سنت فکری فرانسه (وجه رابطهای) جای میگیرد و با استفاده از نظریات و مفاهیم پییر بوردیو و هیلاری سیلور که در قالب سه پارادایم (انسجام، تخصصیشدن و انحصار) به مبحث طرد میپردازند، سود جستهایم. روش بهکاررفته، مردمنگاری انتقادی است که در پی واکنش به جامعه فعلی و حامی رهاییبخشی گروههای حاشیهای جامعه است. از ههورامیهایی که در بازار سنتی شهر مریوان در تعامل با سورانیها هستند، بهصورت بحثگروهی، مصاحبه به عمل آمده است و در تجربیات حاصل از سه بافت موقعیتی که در نتیجه مهاجرت ههورامیها به شهر بوده است، مسئله طرد اجتماعی را مورد بحث قرار دادهایم. در بافت موقعیتی اول که با روند مهاجرتی کند و افول سیستم ارباب_ رعیتی مشخص میگردد، با عدم مسئلهمندن شدن طرد مواجه هستیم. تحولات بعد از جنگ ایران و عراق، مهاجرت بیرویه و همپای آن گسترش شهرگرایی، اهمیت بازار و تسلط هژمونی فرهنگی ناشی از ارتباط با کردستان عراق، ویژگیهای بارز بافت موقعیتی دوم هستند که در آن مسئله طرد مطرح شده است و این بافت موقعیتی بیشتر ناظر به تجربیات میانسالانی است که به شهر مهاجرت کردهاند. موقعیت سوم که تجربه جوانان را بیشتر مدنظر قرار میدهد، با ویژگیهای ادغام در هویت فرهنگی شهری، شرکت در انجمنها و افزایش تحصیلات مشخص میشود. تاکید این موقعیت کنونی، بر هویت شهری_ سورانی همگن است. یافتههای تحقیق همچنین نشان میدهند که ههورامیها از سوی سورانیها در میدان فرهنگی هم طرد میشوند (بهمثابه تصاحب تمایزاتشان و ادغام در فرهنگ خودی) که در میدان اجتماعی واکنش آنها، تمایزگذاری از طریق معاشرتها و فعالیتهای درونگروهی (بهویژه بهمثابه تمایز زبانی/ لهجهای) است.