چکیده:
یکی از قواعد مهمی که ملاصدرا مانند حکمای سلف، آن را در فلسفه خود بیان کرده، قاعده «الواحد لایصدر عنه الا واحد» است. اگرچه وی این قاعده را از مستقلات عقلی دانسته و مفاد این قاعده را تا حدودی شبیه حکمای پیش از خود مطرح کرده است؛ اما با توجه به نظرات وی در باب وحدت شخصی وجود، قاعده بسیط الحقیقه، جایگزینی تجلی و تطور به جای علیت و بحث توحید، نمیتوان مصداقی بر این قاعده در فلسفه او ارائه کرد.
طرح قاعده بسیط الحقیقه و حذف علیت به معنای رایج آن، وحدت شخصی وجود را تائید میکند، در نتیجه هیچ موجودی غیر از خداوند از وجود حقیقی برخوردار نخواهد بود و همه موجودات در حکم سایهها و تجلیات آن وجود حقیقی، محسوب خواهند شد. با حذف دوئیت در وجود، قاعده الواحد مصداقهای متداول خود را از دست خواهد داد زیرا صدور در این قاعده فرع بر دوئیت و کثرت است.
خلاصه ماشینی:
دلیل طرح این قاعده در وهله اول، ممانعت از لزوم کثرت در ذات خداوند است (ملاصدرا، اسفار، ٧/ ١١٧؛ آشتیانی، ٦١)؛ زیرا واحد من جمیع الجهات نمیتواند مبدأ کثرت باشد و بـه تبـع ایـن مسـأله بحـث صادر اول که از مباحث مهم فلسفه اسلامی است ، مطرح میشود و در وهلـه دوم از لـوازم اصـل سـنخیت مطرح شده است (سهروردی، مجموعه مصنفات، ١/ ٤٤٩).
عقل اول ملاصدرا همانند مشاء (ابن سینا، اشارات، ١٢٥) با تکیه بر این مطلب که واجـب الوجـود مـن جمیـع الجهات، ذاتا واحد است و بر مبنای «قاعده الواحد»، فعلش نیز باید واحـد باشـد؛ عقـل اول را بـه عنـوان صادر نخست معرفی میکند که ذاتا و فعلا مفارق از ماده است (ملاصدرا، شواهد،١٤٠-١٣٩؛ همو، مبـدأ و معاد، ١٨٧؛ همو، اسفار، ٦/ ٢٠٨) و اگر چه مرکب از وجود و ماهیت است ؛ اما به این معنا نیست که از خداوند دو چیز صادر شده است تا ترکیب در ذات لازم بیاید، بلکه وجود عقـل اول را، مجعـول بالـذات و ماهیت آن را مجعول بالعرض خداوند میداند (همو، اسرار الایات، ٢٨٦).
برای اثبات این مسأله که وجود منبسط نیز مصداق قاعده الواحد نیسـت ، میتـوان بـه شـواهد زیـر در فلسفه ملاصدرا اشاره کرد: اول اینکه از نظر ملاصدرا، صدور وجود منبسط از ذات خدا، علیت نیست ؛ زیرا علیت از آن جهت که علیت است اقتضای مباینت بین علت و معلول را دارد، در حالی که معلول در نظر وی، شأنی از شئون علت است (ملاصدرا، اسفار، ٢/ ٣٣١).