شاعر: اکسیر، اکبر؛ بنی مجیدی، منصور؛ بلگوری، غلامرضا؛ بیابان گرد جوان، عادل؛
تیر 1369 - شماره 70 (13 صفحه - از 1337 تا 1349)
"1 مثل سوسن خاموش است نیم نگاهی که میاندازد پنداری آتشکدهای را روشن کرده است هم تاریکی را میسوزاند هم دل و جان عاشقان را خدایا این ستاره اگر بمیرد کهکشانی یتیم میشود 2 صاف و سادهام ساده و صمیمی اما ناچیزم شمار در زنبیل روستائیام بهار باغ آفرینی پنهان است و در آواز کوهستانیام زلالی همه چشمهساران من از صبحی گلو تر میکنم که اجداد تو حسرت یک جرعه نوشیدنش را به خاک بردهاند مهدی ریحانی متولد 1335 در صومعهسرا. 1 زمان را گم کردام قطاری از کنارم میگذرد و مسافری دستمالش را تکان میدهد به ساعتم نگاه میکنم گویی قرنیست خوابیده است پیاده زندگیام را پیش میگیرم بهمن 67 2 دهان میگشایم و میخوانمت ویرانگری باد بین که صدا را میپراکند و تنها زمزمهای گنگ در گوشت میوزد بیآنکه بدانی و سربرگردانی که ایستادهام و میخوانمت در گذر بادی ویرانگر. تو را نبوسیدهام در کنارم بودهای آواز خواندهای و گاه صورتت را پیش آوردهای در فکر خود سفرها داشتم که نرفتهام چه بلیطها در جیبم پوسیده ماندهاند بدون او سفر و زندگی برای چه نفس کشیدهاید؟ آذر 68 کامبیز صدیقی متولد-1320 رشت؛شغل-حسابدار یکی از کارخانههای رشت؛متأهل-دارای دو فرزند؛دفترهای شعر:در جادههای سرخ شفق-1347؛آواز قناری تنها-1351؛در بادهای سرد-1357 «طرح» بمبافکنی، هنوز نیامد. تو همیشه مثل علف سبزی هیچ چراغی گنجایش روشنائی چشمهای ترا ندارد و من از نفس تو آب میشوم میمیرم تو تنها تصویر مطلقی که در هیچ بعدی نمیگنجی زیر طاقههای نور چشمهای عربی تو سیاهتر از شب شرقی سرزمین من است اگر سپیدهدمان به قلههای آلپ بنگری اسب سپیدی خواهی یافت که در انتظار سردار کارتاژی مغرور و سربلند ایستاده است آه غرامت نام تو در سرزمین شرقی من خراج هفت اقلیم جهان خواهد بود."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)