چکیده:
یکی از کتابهایی که به دارقطنی، از محدثان بنام اهل سنت در قرن چهارم، منسوب است کتاب فضایل الصحابة و مناقبهم و قول بعضهم فی بعض است که تاکنون اثری از آن در دسترس نیست و ظاهرا مفقود است. چند سال قبل در عربستان سعودی کتابی نشر یافت که بنا بر ادعای محققان آن کتاب، جزء یازدهم و تنها قسمت یافتهشده از کتاب دارقطنی است. اهمیت این کتاب حدیثی کوچک در این است که فقط شامل فضایل شیخین از لسان امام علی (ع) و خاندان ایشان است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مقبولات و مسلّمات، بعد از بررسی سندی این کتاب و سندهای تعدادی از روایات و نقد محتوایی آنها نشان داده میشود که طبق معیارهای علمی رجالیان اهل سنت تمام روایات این بخش حدیثی ضعیف است و تنها دو روایت آن تا حدی از مرتبه ضعف بالاتر میآید؛ البته متن آن دو نیز با قرائن متقن حدیثی و تاریخی ناسازگار است.
خلاصه ماشینی:
به ادعای چاپکنندگان، از تمام کتاب فضایل دارقطنی تنها همین یک جزء باقی مانده است و جالب اینکه این بخش باقیمانده، که شامل هشتاد و اندی روایت است، به طور طبیعی باید کاملاً مربوط به بیان فضایل ابوبکر و عمر از لسان امام علی (ع) و خاندان ایشان باشد؛ اما روایتهای متعددی در این کتاب آمده است که تعدادی از آنها شامل بیان هیچ فضیلتی برای صحابه نیست و فقط مطالبی در رد و انکار باورهای شیعی مانند امامت و خلافت و وصایت الهی امامان معصوم است.
نکته دیگر آنکه در این روایت گریهای شدید از امام علی (ع) گزارش شده است که حتی هنگام مرگ خلیفه دوم نیز گزارش نشده است؛ آیا معقول است که حتی با پذیرش وجود محبت بین امام (ع) و خلفا، چنین حالتی در هنگام احتضار خلیفه دوم از امام (ع) سر نزند، ولی در زمانی دیگر که به احتمال بسیار مربوط به زمان خلافت امام (ع) است، ایشان به دلیل خاطرهای از یک لباس چنین بگرید و چنین حالت عجیبی داشته باشد؟ ب) امام سجاد (ع): حدثنا ابوبکر الآدمی محمد بنجعفر القاری قال حدثنا ابوالعیناء محمد بنالقاسم حدثنا یعقوب بنمحمد الزهری عن ابنابیحازم عن ابیه قال سئل علی بنالحسین رضی الله عنه عن ابیبکر و عمر علیهما السلام و منزلتهما من رسول الله صلی الله علیه و سلم فقال کمنزلتهما الیوم هما ضجیعاه (دارقطنی، 1419: 60، ح39)؛ ابنابیحازم از پدرش نقل میکند که از امام سجاد (ع) در مورد ابوبکر و عمر و منزلت ایشان نزد رسول خدا (ص) سؤال شد.