چکیده:
آیا راه فعالیت و رشد علوم بین رشته ای از جمله مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگی، یک راه هموار و بدون بحران است یا این گونه رشته ها در امتداد سیر تکوینی خود با گسل هایی مواجه اند که باید بتوان ضمن بازشناسی مسائل آن در اندیشه ی چاره بود . هدف آن است که به بینش و منطقی دست یافت که خلاء هایی که در کار علم پیش می آید را پر نموده و بتوان راه بی پایان رشد علوم فرهنگی و تطبیقی مرتبط با آن را جهت پاسخ به انسانی ادامه داد . از این رو یافتن و بیان پایه های استحکام علم برای پژوهشگران علوم فرهنگی و اجتماعی مهم و با ارزش است و می تواند بعضی شبه ها و تردیدهای نابجا را پاسخ داده و کیفیت عالی را ارزانی محققان این حوزه از علم کند. روش این مقاله بر اساس الگوی جامعه شناسی تاملی و کیفی، و تطبیقی بنیادی بوده و ضمن بهره وری از متون و تالیف نظرها به تدوین یافته ها پرداخته شده است. در پایان نتیجه آن است که تفسیرگرایی با اقتباس از اهتمام نظری بزرگان این رشته(ماکس وبر، کانت ، مولانا ، فروند و...) ، اگر به درستی بازشناسی و به کار گرفته شود صرفنظر از هر گونه تاویل های سلیقه ای – ذهنی ، پل توانا و کارآمدی برای گذر از برخی گسست ها و مباحث متفرقه و گاه قطعه قطعه شده در حیطه ی علوم فرهنگی و تطبیقی است ؛ اگر چه در راه رونق فرهنگ شناسی تفسیرگرا از نظریه پردازی های نوآور نیز باید بهره برداری کرد.
<span>Is the way of the Activity and Growth of humanities, including cultural studies and Cultural Sociology smoothly and without crisis, or this way along the course of its development is faced with faults and abysses, which should be possible while recognizing its problems in the thought of choice. The goal is to reach the logical insight that fill up the gaps in the work of science; And it would be possible for the endless path of The growth of cultural and comparative related sciences to continue to meet the perpetual human needs. therefore Finding and expressing the foundations of consistency and the strength of human science is important to socialand cultural science scholars; And can answer some pseudo-misplaced doubts and make excellent quality researchers in this field of science. The method of this paper is based on the model of qualitative and Thinking sociology and, while utilizing the texts and links with Compilation of testimonials, the findings have been elaborated. In the end, the result is that interpretiveism, with the efforts of the elders of this field, if properly recognized and applied; Regardless of any tangible, subjective, interpretations, the potent bridge is an effective way to go through some of the discontinuities and discourses that are sometimes fragmented in the Cultural and Comparative Sciences . However, In the way of the revival of interpretive culturalogy, theoreticians must also be exploited.</span>
خلاصه ماشینی:
تفسيرگرايي پلي براي توسعه ي مطالعات ميان فرهنگي (صفحات ١٤٩ تا ١٦٧) 1 فرهاد امام جمعه دريافت : ٩٧/٠٣/٢١ پذيرش: ٩٧/٠٦/٣١ چکيده آيا راه فعاليت و رشد علوم بين رشته اي ازجمله مطالعات فرهنگي و جامعه شناسي فرهنگي ، يک راه هموار و بدون بحران است يا اين گونه رشته ها در امتداد سير تکويني خود با گسل هايي مواجه اند که بايد بتوان ضمن بازشناسي مسائل آن در انديشه ي چاره بود .
)، اگر به درستي بازشناسي و به کار گرفته شود صرفنظر از هر گونه تاويل هاي سليقه اي – ذهني ، پل توانا و کارآمدي براي گذر از برخي گسست ها و مباحث متفرقه و گاه قطعه قطعه شده در حيطه ي علوم فرهنگي و تطبيقي است ؛ اگر چه در راه رونق فرهنگ شناسي تفسيرگرا از نظريه پردازي هاي نوآور نيز بايد بهرهبرداري کرد.
وي در اين زمينه بيان مي کند: اي بسا علم و ذکاوات و فطن گشته رهرو را چو غول و راهزن خويش را عريان کن از فضل و فضول تا کنـد رحمـت به تو هـر دم نزول (دفترششم ابيات٢٣٧٢-٢٣٧٤) نظر به الگوي روش شناسي بيان شده در مطالعات فرهنگي، نياز به اتخاذ يک بينش ١ پايدار يا به عبارت ديگر پارادايم تخصصي داريم که بر اساس آن بتوان به طور خودانگيخته و خلاق در مواجهه با پديده هاي فرهنگي-اجتماعي نه تنها احساس اشراف فکري در جستارهاي پژوهشي کنيم بلکه در خصوص ابعاد و متغيرهاي متفاوت و گاه پيچيده ، کم نياورده و از هر گونه بحران لاينحل و غامض عبور کنيم .