چکیده:
موضوع اصلی پژوهش حاضر، فلسفهی "صمت" و "هذر" در اندیشهی سیاسی اسلام است؛ از آنجاییکه تاکنون بحث مستقلی پیرامون این موضوع ارائه نشده است، با روش استنباطی و با تکیهبر آموزههای اسلامی در کتاب و سنت و با تاکیدبر اندیشههای امام خمینی(ره) به موضوع فوق خواهیم پرداخت. الگوی این پژوهش مبتنیبر نظریهی دو فطرت امام خمینی(ره) و در چارچوب نظری علل اربعه سامان یافته است. از آنجاکه "صمت" مربوط به فطرت مخموره و از جنود عقل و متعلق به مکتب فلسفی متعالیه بوده و "هذر" مرتبط با فطرت محجوبه و از جنود جهل و متعلق به مکتب فلسفی متدانی است، هرکدام بهعنوان یک صفت و روحیه و وضعیت حادث در سطح فرد و جامعه بررسی خواهند شد تا مشخص شود چگونه چهار علت: مادی، صوری، فاعلی و غایی میتوانند موجب شکلگیری یک جامعه متعالی یا متدانی گردند. همچنین تلاش شده است در حد امکان، استلزامات و دلالتهای سیاسی هر یک از آنها مورد توجه و مقایسه قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
از آن جاکه "صمت " مربوط به فطرت مخموره و از جنود عقل و متعلق به مکتب فلسفي متعاليه بوده و "هذر" مرتبط با فطرت محجوبه و از جنود جهل و متعلق به مکتب فلسفي متداني است ، هرکدام به عنوان يک صفت و روحيه و وضعيت حادث در سطح فرد و جامعه بررسي خواهند شد تا مشخص شود چگونه چهار علت : مادي ، صوري ، فاعلي و غايي مي توانند موجب شکل گيري يک جامعه متعالي يا متداني گردند.
صمت ، هذر، مکتب متعاليه ، فطرت مخموره ، فطرت محجوبه ، علل اربعه مقدمه صفت "صمت " يا سکوت و حفظ زبان را مي توان از صفات فرد و جامعه اي شمرد که عقل در آن جامعه ، محور امور قرار گرفته است ؛ جايي که اين صفت بر انسان و جامعه حاکم شود، تمام وظايف فردي و اجتماعي به درستي انجام مي پذيرند و در زندگي مادي و معنوي از هرگونه خطا و لغزش دوري مي شود.
امام خميني مي فرمايند «يکي از ملکات ناهنجار آن است که انسان به واسطه ي آن در هيچ چيز قرار نگيرد و به زودي سبک مغزي و تهي باري کند و پندار کارها را از دست بدهد؛ نه در پيش آمدهاي روحي خوددار باشد و نه در شدايد جسمي پايداري کند؛ و از اين خلق ناهنجار، مفاسد بسيار فردي و اجتماعي در مدينه ي فاضله رخ دهد.
در مقابل ، صاحب هذر به علت اين که تنها برخي از لايه هاي مورد نظر را ملاک عمل قرار مي دهد و بيش تر متوجه امور ظاهري و مادي است ، هيچ گاه نمي تواند درک درستي از انسان و پيرامون خود داشته باشد.